یافتن پست: #نگاه

√ mohsn ghavami
√ mohsn ghavami
شاید این بغض آخرم باشد
آخرین غمم باشد
عاشقانه ای آرام
بین درد و غم باشد
هر آشنایی غریبه است
هر نگاهی فریب است

مآه
مآه
نگاهم کن...
نه فقط نگاهی از سر نگریستن
من از تو نگاهی میخوام
به اندازه‌ی دیدن

هادی
هادی
بخواب روی دست من
جهان لاغرِ منو
کمی نگاه کن نرو

بخند و روزگارمو
دوباره مثل چشم‌هات
شبِ سیاه کن نرو

به هر مسافری که جز
من از لب تو سهم داشت
بگو جهان جدید نیست

بگو فقط گناه داشت
اگر به من نمی‌رسید
و این زمان مدید نیست

بریز روی شانه‌ام
کمی ستاره از سرت
کمی پرنده از دلت

مگر به یُمن این ضریح
شفا بگیرد این مریض
دوباره در مقابلت

و شکر ای هوایِ بس
و شکر ای تن شریف
در این زمانه‌ی عجیب

که هر چه عشق بی‌ثمر
و عاشقان مثل من
غریب پشت هم غریب

من آب از سرم گذشت
غریق را نظاره کن
بیا کمی گناه کن

بیا ببر سر مرا
و حالِ این شکسته را
دوباره رو به راه کن

بریز روی شانه‌ام
کمی ستاره از سرت
کمی پرنده از دلت

مگر به یُمن این ضریح
شفا بگیرد این مریض
دوباره در مقابلت



مهاجر
مهاجر
شرمیست در نگاه ِ من؛ اما هراس نه
کم‌صحبتم میان شما، کم حواس نه!

چیزی شنیده‌ام که مهم نیست رفتنت
درخواست می‌کنم نروی، التماس نه!

از بی‌ستارگیست دلم آسمانی است
من عابری«فلک»زده‌ام، آس و پاس نه

من می‌روم، تو باز می‌آیی، مسیر ِ ما
با هم موازی است ولیکن مماس نه

پیچیده روزگار ِتو ، از دور واضح است ا
از عشق خسته می شوی اما خلاص نه...!



Tasnim
Tasnim
یه بازیگره بود کراش دوره نوجوونی م
دیروز داشتم کانال عوض میکردم دیدم آی فیلم داره یه فیلم ازش نشون میده
هرچی فک کردم اسم بازیگره رو یادم نیومد
پ.ن: فقط واقعیات هست که باقی میمونه

محمّد
محمّد
از اونجا که میخوام فیلترشکنی که از هادی خریدم بلااستفاده نمونه لطفا اگه پیج آموزس زبان سراغ دارید لینک بدید
خارجی باشه بهتره

aliaga
aliaga
دیگه شورشو درآوردین اینجادیگه جای من نیس با


میرم و پشت سرمم نیگا نمییکنم ی ذره


تف با

reyhane
reyhane
محراب من نگاهت هست ..
تنها مکانی ک در آن
نماز عشق را به جا میاورم
وقتی می خندی
بند بند وجودم بال در می اورد..
به پرواز در می اید روحم
و درست در اشیانه نگاهت
تا همیشه ارام می گیرد..
من همه علاقه ام را
وقف ناز نگاهت کرده ام..
بخند و بگذار عشق
در تار و پود جانم تا همیشه خانه نماید..

مآه
مآه
برایم مهم نیست که بدانم دیگران چه فکری می‌کنند، نمی‌خواهم به خودم از چشم دیگران نگاه کنم؛ چون مطمئنم بیشتر وقت‌ها چیزی را که می‌بینم مأیوس کننده خواهد بود.

ali
ali
اولین بار که دیدمت. قرار بود برای هم فقط دوست باشیم اما، تو طرز نگاه چشمات و روح نارنجیت همگی برای دوست بودن زیادی قابل پرستش بودید. من نمیتونستم ببینم هر بار که صدام میکنی یا مخاطب حرف هات قرار میگیرم توی دل خودم بگم خوش به حال عشق اون اما حالا میخوام بدونی که با تمام وجود میخوام برای تو باشم چیزی بیشتر از دوست لطفا همیشه، بمون به همون نزديكی قبل.

마흐디에
마흐디에
از اون نگاه اول دل منو بردی
زیادی قشنگی حقه همه رو که خوردی{-69-}

شامی
شامی
عاقا تو کولرمون فکر کنم پرنده رفته همش صدا میاد از توش:-S دریچشو خواستم باز کنم یه چیزایی دیدم ریخت رو زمین دیگه بازش نکردم.
نمیدونم از بیرون کجاش باز بوده که رفته توش.
به نظرتون باز کنم دریچشو؟؟:-S

حضرت@دوست
حضرت@دوست
به من نگاه کن بگو


انظر إلي، ألست أنا مثل الذي يقرأ هذه الكلمات ويكتب لك؟

نعم حبيبتي أنا الشمعة التي تحترق وتنطفئ لأجلك، تتلاشى وتريحك، تفقد شبابها. لك. حياتي ليست سوى الوقت الذي أختاره


هذا سري وحياتي، فلا تقع في فخ الأسئلة ولا تسأل: ماذا فعلت الشمعة حتى شعرت أنها انطفأت، بل اسأل: كيف حاولت الشمعة أن تظل مضاءة، بجانبها؟ زهرة مثلك؟

ali
ali
دلم هوایی میخواهد  ، از بوی پیراهنت
رنگ و رویش باشد  همچو رنگ  دامنت

میخوام بنوازم به شوق دیدار چشمانت
ترسم کم آرد ترانه ام پیش روی نگاهت

زیبایی درون توست ،  بقیه بهانه هست
تو گر نباشی دلم ،  گدای عاشقانه هست

دلم عشق میخواد، آنجا که نام تو هست
تو باشی جهنم ،بهشت و خانه من هست

در هوای عشق تو  همچو شمعی سوزانم
که میسوزم درباد عشق از پروانه پنهانم

با این همه روشنایی بی تو چه خاموشم
تنها دلیل زندگیمی ، بی تو سرده آغوشم

بیا که از عشقت، شراب عشق می نوشم
بخدا که دنیای با تو رو نمیشه فراموشم

ali
ali
@Samirajoon

صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو