wolf
گاهی مرگ
شوخی می کند
نقاب می زند، می شود دلتنگی ..!
سکوت شب
روزی رهامیشوم زین بند این روزگار...
زین خنده های ضجه وار لبخندروزگار...
چندی دیگرکه میروم...به طعنه خواهم خندید...
به این بازی دروغین هنرمند روزگار...
چندیست اسیریم دراین قاب و این نقاب...
غافل که به بندمیشود...دلبندروزگار..
ازگریه ی نخستین هر طفل نو ورود...
پیداست که تلخ مزه است.. این قندروزگار!
منظورت تصویر خودم .بله ریش سیبل دارم
نه منظورم تصویر این خانم چادریست
حجب . خیر کجاش سیبل دارد
من تصویر رو باز نکردم. آره درست میگی
من الله توفیکم