حسام
همش تقصیر اونایی که دیشب گفتن دلشوره داریم
کوجان؟
g.h.o.l.a.m.a.l.i
يک شب، حدود ساعت ٥/١١ بعدازظهر، يک زن مسن سياه پوست آمريکايى در کنار يک بزرگراه و در زير باران شديدى که میباريد ايستاده بود. ماشينش خراب شده بود و نيازمند استفاده از وسيله نقليه ديگرى بود. او که کاملاً خيس شده بود دستش را جلوى ماشينى که از روبرو میآمد بلند کرد. راننده آن ماشين که يک جوان سفيدپوست بود براى کمک به او توقف کرد. البته بايد توجه داشت که اين ماجرا در دهه ١٩٦٠ و اوج تنشهاى ميان سفيدپوستان و سياهپوستان در آمريکا بود. مرد جوان آن زن سياهپوست را به داخل ماشينش برد تا از زير باران نجات يابد و بعد مسيرش را عوض کرد و به ايستگاه قطار رفت و از آن جا يک تاکسى براى زن گرفت و او را کمک کرد تا سوار تاکسى شود.
زن که ظاهراً خيلى عجله داشت از مرد جوان تشکر کرد و آدرس منزلش را پرسيد. چند روز بعد، مرد جوان در خانه بود که صداى زنگ در برخاست.. با کمال تعجب ديد که يک تلويزيون رنگى بزرگ برايش آوردهاند. يادداشتى هم همراهش بود با اين مضمون:
«از شما به خاطر کمکى که آن شب به من در بزرگراه کرديد بسيار متشکرم. باران نه تنها لباسهايم که روح و جانم را هم خيس کرده بود. تا آن که شما مثل فرشته نجات
امیر علی
مقداری آب سرد روی مچ دست و پشت گوش تون آغشته کنید
❤
در آغوش گیر ، مگر چند سوای دیگر عمر می کنی که فکرِ نگاهِ مردم تورا از نزدیک شدن به چشمه ی آغوشش باز می دارد ؟
درونِ همین رگه های درهم تنیده دستان، قلب ها باید همدیگر را درگیر کنند و محبت را به هم حواله دهند .
آدمیانِ ساده و چوبِ خدا زده را بیخیال شو ، این ها حتی از خطِ اتوی رییسِ جمهور هم ایراد می گیرند ، عشقِ جوانه زده درونِ چشمانِ جوانان که جای خود دارد .
فدای سرت شوم روزگار آن قدر در پیچ و تاب و خمِ ابرو ی غم می گردد که همین آغوش ها برای هزاری آرزوست ، حال که تو در چند قدمی اش ایستادی و ملتمسی برایش ، استخاره دیگر برای چیست ؟
غرق شوید در هم ، مملو شوید از یکدیگر، مبادا حتی باد های شرقی شمارا بلرزانند ، شبیه بیدی شوید که در حضور معشوق ، مجنون می شود .
عشق را ، عطوفت را در بر گیرید که زندگی روحِ آدمی را خرد می کند و هیچ سپری جز محبت و وجودِ چشمانی که به تو باور دارند نمیتواند از نفس های روحت مواظبت کند .
مهاجر
الحب والاهتمام الزائد دائمًا يفسد العلاقات بين البشر...
يرحل الناس أحيانًا ليس لأنهم لايملكون سببًا للبقاء...
يرحلون لأنهم أصغر من أن يتحملوا حجم حبك الكبير هذا...
«محبت زیادی همیشه آدمها را خراب میکند...
گاهی آدمها میروند نه برایِ اینکه
دلیلی برایِ ماندن ندارند...
بلکه آنقدر کوچکاند که
تحمل حجمِ بالایِ محبت تو را ندارند...»
g.h.o.l.a.m.a.l.i
گفته بودند :
از محبت خارها گل می شود
ای بسوزد
ریشه ضرب المثل های دروغ …
maryam
گاه کسیو دوست داریم
ولی بس که کم لطف و بی محبته بهمون
مجبورمون میکنه از تمام علاقه امون بگذریم
و فراموشش کنیم
ادعا میکنه غمگینه
مشکل داره
کارهاش خوب پیش نمیره....
و متاسفانه نمیدونه داره بازتاب اعمال خودشو در زندگی پس میده
بازتاب نامهربانی ها
بدی ها
شکستن قلبی که دوستش داشت ....
و اون بخاطر یکسری روابط پوشالی رهاش کرد ....
همچین افرادی
همیشه غمو ،مشکل در زندگیشون حکمفرماست
و متاسفانه دلیلشو متوجه نمیشن تا رفعش کنند
قلبیو میشکنند
و روزگار کسیو میاره در زندگیشون تا قلبشون بشکنه
و چون نمیتوانند به این مهم پی ببرند
شکایت از غمو ،مشکل در زندگی دارند .....
کاش مسبب حسو حال خوب در قلبو روح هم باشیم
و بازتابشو با شاد شدن و آرامشمون تجربه کنیم
کاش یادمون بمونه
عمرمون کوتاهه و داریم به سرعت به رفتن نزدیک میشیم
پس محبت به یکدیگر هدیه دهیم
و با خوبی هامون خاطرات زیبا برای هم بسازیم.
دلتان شاد
جنگ نکنید
تو با تفکرات و عقاید خودت..ولی وقتی می بینی یکی یه اعتقاد دیگه داره و حالش خوش نیس دیگه رو اعصابش نرو
خدا ان شالله همیشه دل شما را هم شاد کنه. ولی بپذیرید حتی بلا تشبیه به خانواده یه اعدامی هم نمی تونید تو شرایطی برید بگید خوب شد مرد..شما هم حال ما را درک کنید