یافتن پست: #مثبت

aliaga
aliaga
فردا زیرآبی در ساینا تعطیله ها حتی برای تیم مف خور مدیریت .

تامام.



تا اطلاعیه بعدی شمارا بخدا میسپارم:گل

WeT
WeT
امروز سه بار جلوی آینه رفتم و در حالیکه از خوشگلیم به لکنت افتاده بودم، به خودم شماره دادم.😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐

محمّد
محمّد
خلاقیت ملت داره کشته میشه تقصیر اینستاگرام و امثالهم هم هست برخلاف اینکه اکثرا فکر میکنن اینستاگرام باعث شکوفایی خلاقیت میشه
۹۵درصد محتواها تکراری و چیپ شدن
این کجاش خلاقیته؟
حبیبی کام تو ایران و مرض
زیر سن قانونی دافی و کوفت
و ..‌‌.

خانوم میم
خانوم میم
نماد انسان خلافکار در سریال های ایران:

یاس
یاس
۲۵ میلیون فالوئر 😍💓

یاس
یاس
سلبریتی فقط خودت :دنیا

پرسپولیسی شم یا زوده :هعی

aliaga
aliaga
تصور کن عزرائیل اومده و میگه میخام جون تو ویا عشقتو بگیرم....


کدومو ترجیح میدین بگیره؟؟؟

اِلِکترون‍..!
اِلِکترون‍..!
اونایی که ازدواج کردن به اونایی که ازدواج نکردن یه نصیحت بکنن:)

یاس
یاس
میخواید بدونید کسی مثبت یا نه
ببینید ایتا داره یا نه
کسی که ایتا داره چیزی برا مخفی کردن نداره
مثلا همین ممد خودمون :دی

wolf
wolf
نتایج اومده :استرس

aliaga
aliaga
اگه از کسی دلگیر باشین چطوری بهش میگین؟؟؟




اصن چیکار میکنین؟:فکر

WeT
WeT
نشود فاش کسی آنچه میان منُ توست ،،،

خانوم میم
خانوم میم
{-35-}
.
_نجیب‌ترازآن‌باش‌كه برنجانی...🌱

یاس
یاس

اینا برا خودم و شاید ناراحتتون کنه یا خوشتون نیاد
پس نخونید
سرریزهای این هفته ی که هنوز قدر یه سال داره کش میاد از شنبه ش یاداور همه خاطرات خاک خورده شده
پس نخونید صرفا برا خالی کردن خودم

یاس
یاس
اینو هیچ کی ازم نشنیده و هیچ جا نگفتم
چون اونموقع در قران باز کردیم
امد بود ای مریم از اینجا خارج شو و با احدی حرف نزن

ایام عرفه بود دانشجویی رفتیم کربلا
شانسی یه دختر معصومه نامی از خود تهران صندلیمون جفت هم شد و تمام راه رو رفیق شدیم
دختری چادری با اصالت و مومن
شب عرفه شد و ما تمام خطرات رو به جان خریده بودیم شب عرفه زیر قبه امام حسین باشیم
یکی از وقت هایی که زیارت امام حسین تاکید شده بود همین عرفه س
من کلا به خاطر کم خونی خستگی و خواب دارم ولی اون شب به شدت خوابم می اومد با دوستم گفتم من میرم اون پایین سرداب ابوالفضل چون کولر روشن بود و خلوت اونم گفت ولی من باید برم زیارت چون همه نیتمون برا این شب بوده
من که به خودم نمی تونستم غلبه کنم گفتم لایکلف الله تو برو
من رفتم سرداب
و پنج ده دقیقه گذشت معصومه برگشت گفتم چیشد
گفت اینقد خواب خواب کردی بیا منم نمی تونم برم زیارت شدیدا خوابم میاد
پاشو بریم خوابگاه
شوک بدی بود موندیم بریم یا بمونیم
گفتم ببین بزار قران باز کنم هرچی امد همون می کنیم
ایاتی که امده بود خلاصه اش این بود مریم از این مکان مقدس خارج شو و در مورد این ...

صفحات: 5 6 7 8 9

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو