یافتن پست: #لبخند

aliaga
aliaga
بزرگ شدیم و
فهمیدیم که دوا، آب میوه نبود.
بزرگ شدیم و فهمیدیم که پدر همیشه
با دستان پر باز نخواهد گشت آنطور که مادر گفته بود.
بزرگ شدیم و فهمیدیم که چیزهای ترسناک تر از تاریکی هم هست!
بزرگ شدیم به اندازه ای که فهمیدیم پشت هر خنده ی مادر هزار گریه بود
و پشت هر قدرت پدر یک بیماری نهفته!
بزرگ شدیم و فهمیدیم که مشکلات ما دیگر در حد یک بازی کودکانه نیست!
و دیگر دستهای ما را برای عبور از جاده نخواهند گرفت!
بزرگ تر که شدیم، فهمیدیم که این تنها ما نبودیم که بزرگ شدیم؛
بلکه والدین ما هم همراه با ما بزرگ شده اند و چیزی نمانده که بروند! شاید هم رفته باشند...!
خیلی بزرگ شدیم تا فهمیدیم که دلیل چین و چروک صورت مادر و پدر نگرانی از آینده ما بود.
خیلی بزرگ شدیم تا فهمیدیم سخت گیری مادر عشق بود،
غضبش عشق بود،
و تنبیه اش عشق...
و خیلی بزرگتر شدیم
تا فهمیدیم زیباتر از لبخند پدر،
انحنای قامت اوست ....!:فکر :قلب

رها
رها
اگه یه روز توی یه خیابون خودتون رو ببینید چی بهش میگید؟!

g.h.o.l.a.m.a.l.i
g.h.o.l.a.m.a.l.i
راز عشق در این است که هر روز کاری کنی که شریک زندگی ات را خوشحال کند ، کاری مثل دادن هدیه ای کوچک ،تحسین ، لبخندی از روی محبت . نگذار که جویبار محبت از کمی باران ، بخشکد..

fatme
fatme
تو خواب داشتم گریه میکردم😐
مگ میشه

اِلِکترون‍..!
اِلِکترون‍..!
زندگی لبخند معنادار میخواهد فقط...

پریا
پریا
چجوریه{-57-}
وقتی من هستم،شماها نیستین
وقتی شماها هستین،من نیستم
خب الان کجایین؟؟؟؟؟بیایین دیگه؟؟؟؟؟؟؟
{-36-}{-60-}{-15-}

بهار نارنج
بهار نارنج


aliaga
aliaga
سر بر شانه خدا بگذار تا قصه عشق را چنان زیبا بخواند
که نه از دوزخ بترسی و نه از بهشت
به رقص درآیی
قصه عشق، انسان بودن ماست
اگر کسی احساست را نفهمید مهم نیست
سرت را بالا بگیر و لبخند بزن
”فهمیدن” کار هر آدمی نیست…

حسین
حسین
@tanafos در میان هیاهوی مردم این شهر تو مرا محکم بغل بگیر و رها مکن بگذار بفهمم کل دنیا را هم اگر بگردم جایی امن‌تر از آغوش تو پیدا نمیشود . .

بسم الله الحب
بسم الله الحب
بسم الله رحمان رحیم.......

خصوصیات ظاهری پیامبر(صلی الله علیه و آله) و ائمه (علیهم السلام) به طور مختصر چیست؟ (با ذکر منبع)

شمایل پیامبر (صلی الله علیه و آله)
پيامبر خدا (صلی الله علیه وآله) سيما و چهره پر اُبهّت و جذّاب داشتند، صورت مباركشان چنان ماه شب چهارده درخشان و رنگ چهره شريفش سپيد مايل به سرخي بود، در تعابيري هم دارد كه چهره اش سپيد، اما نمكين بود.
چهره مباركش گرد بود؛ بر لب پائين و گونه راست حضرت خال سياهی نقش بسته بود. طبق روايات حضرت بانمك تر از حضرت يوسف (علیه السلام) بود.
پيشاني حضرت(صلی الله علیه وآله) درخشان بود که توجه ديگران را جلب مي کرد. در روايات آن را چنين توصيف كرده است: «پيشاني اش بلند و كمي به جلو متمايل بود چون چراغي درخشان توجّه همگان را جلب مي نمود.»
ادامه در دیدگاه

حضرت@دوست
حضرت@دوست
لبهای
تو و
چشمِ من
که دیوانه وار می بلعدش
برای روزِ مبادا
چه لذتی دارد
عشق بازی ِ
لبخند و نگاه


صفحات: 11 12 13 14 15

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو