یافتن پست: #قلبم
(◍•ᴗ•◍)
💢 #هر_شب_یک_حکایت
یکی نزد حکیمی آمد و گفت: خبر داری فلانی درباره ات چه قدر غیبت و بدگویی کرده!
حکیم با تبسم گفت: او تیری را بسویم پرتاب کرد که به من نرسید؛ تو چرا آن تیر را از زمین برداشتی و در قلبم فرو کردی؟
یادمان نرود، هیچوقت سبب نقل کینه ها و دشمنیها نباشیم.
یکی نزد حکیمی آمد و گفت: خبر داری فلانی درباره ات چه قدر غیبت و بدگویی کرده!
حکیم با تبسم گفت: او تیری را بسویم پرتاب کرد که به من نرسید؛ تو چرا آن تیر را از زمین برداشتی و در قلبم فرو کردی؟
یادمان نرود، هیچوقت سبب نقل کینه ها و دشمنیها نباشیم.
(◍•ᴗ•◍)
*توی یه عصر زمستونی 🥶
و بارونی🌧️
یه چای تازه دم☕
و کیک شکلاتی🍫
که تازه از فر درومده خیلی میچسبه نه؟؟
*توی یه عصر زمستونی 🥶
و بارونی🌧️
یه چای تازه دم☕
و کیک شکلاتی🍫
که تازه از فر درومده خیلی میچسبه نه؟؟
·
یاس
هنو خوابم نبرده بود چشام بستم از گوش سمت راست صدای کندن قبرم اومد هنوز صداش تو گوشم
این چی بود😢
مرد میانسالی با کلنگ قبرم می کند صدای وحشتناک خوردن کلنگ به کف سنگی😢
الان میترسسم بخوابم😭😭
این چی بود😢
مرد میانسالی با کلنگ قبرم می کند صدای وحشتناک خوردن کلنگ به کف سنگی😢
الان میترسسم بخوابم😭😭
FOTROS
دست در دست تو دادیم و جهان شکل گرفت
حرکت کرد زمین بعد زمان شکل گرفت
مژه‌ات تیر کجی بود و برای پرتاب
چونکه ابروی تو خم گشت کمان شکل گرفت
همه انگار که ناخواسته لبخند زدند
نامت آن لحظه که در بین دهان شکل گرفت
حفره‌ای بود پر از خون وسط سینه‌ی من
مهرت افتاد به قلبم ضربان شکل گرفت
تا که سلمان وسط ظهر پس از نام نبی
اَشهَدُ اَنَّ علی گفت اذان شکل گرفت
#اَللّهُمَّ-عَجِّل-لِوَلیِّکَ-الفَرَج
#منم_غلام_علی(ع)
حرکت کرد زمین بعد زمان شکل گرفت
مژه‌ات تیر کجی بود و برای پرتاب
چونکه ابروی تو خم گشت کمان شکل گرفت
همه انگار که ناخواسته لبخند زدند
نامت آن لحظه که در بین دهان شکل گرفت
حفره‌ای بود پر از خون وسط سینه‌ی من
مهرت افتاد به قلبم ضربان شکل گرفت
تا که سلمان وسط ظهر پس از نام نبی
اَشهَدُ اَنَّ علی گفت اذان شکل گرفت
#اَللّهُمَّ-عَجِّل-لِوَلیِّکَ-الفَرَج
#منم_غلام_علی(ع)
⚘ اهوم من که خیلی دلم براش تنگ شده تو بلوک از احمداقا از حالش باخبر میشدم الان دیگه کلا بی خبرم ازش
:دل
شامی
حالا تعریف عشق کوچولوم از شلوار بیرونی
زانوی شلوار خونگیش پاره شده
میگه مامان شلوار بیرونی
میگم درش بیار بندازمش دور.
میگه نه بدوزش بشه شلوار بیرونیِ خونگی
زانوی شلوار خونگیش پاره شده
میگه مامان شلوار بیرونی
میگم درش بیار بندازمش دور.
میگه نه بدوزش بشه شلوار بیرونیِ خونگی
برای شب جمعه ها 
Hana
وقتی فک میکنم که چقدر فرصت از دست دادم تو گذشته
و اگ از دست نمی‌دادم الان چقدر زندگیم متفاوت بود
قلبم مچاله میشه 💔
و اگ از دست نمی‌دادم الان چقدر زندگیم متفاوت بود
قلبم مچاله میشه 💔
ن قرص میشه خورد ن ازون خونگیا همینجوری باید خوب شد
خوب میشی ، غصه نخولیا
ن من فقد سلما مخورم
بیا خوراکی
بدمت ، سلما هم نخول
اخجون غذا