یافتن پست: #فرمانده

آرمیلا
آرمیلا









شقایقش
شقایقش
آیا از تگ شدن خود رنج میبرید؟

آیا از این چالش خسته شده اید؟

فقط کافیست انگشت مبارک را هر ۱ ساعت ۱ بار روی ۶ تبلیغات موجود در سایت بگذارید تا از تگ شدن توسط اعضای چالش در امان باشید.

برای تشکر از مهربونیتون و زحمتی که میکشید هر روز یه آهنگ تقدیمتون میشه.

مسیرتبلیغات: قسمت دیدگاه>نمایش همه>انتهای دیدگاه ها(حتی اگه همش شبیه به هم بود لطفا همشو کلیک کنید⚘)
خواهش دیگه ای که ازتون دارم به هرحال این چالش تموم میشه اما شماها کلیک هاتون و ادامه بدید که منبع درآمد سایت قطع نشه.💜

fatme
fatme
@hadi
دو سه تا از کاربرات توهمین
نمیدونم ساقیشون مشکل داره یا خودشون
نزار اینقد بزنن

Hana
Hana
باطری اجتماعی بودنم خالی شد دوباره 😑
چرا تابستون تموم نمیشه برم تو لاک خودم 🚶‍♀️

حلما
حلما
سلام بچه ها

wolf
wolf
حدود یک سال پیش ک ازمون mbti دادم تیپ شخصیتیم شد « معمار» … بعدشم رفتم معماری …😂😂:هاع

برم دوبارع بدم آزمونو … :رفتن

سید ایلیا
سید ایلیا
✍گفتم: با فرمانده‌تان کار دارم. گفت: الان ساعت ۱۱ است، ملاقاتی قبول نمیکند

رفتم پشت در اتاقش در زدم، گفت: کیه گفتم: مصطفی من هستم. گفت: بیا تو. سرش را از سجده بلند کرد، چشماش سرخ و خیس اشک بود و رنگش پریده بود. نگران شدم. گفتم: چه شده مصطفی؟ کسی طوریش شده؟

دو زانو نشست. سرش را انداخت پایین. زُل زد به مهرش. دانه‌های تسبیحو یکی‌یکی از لای انگشتاش رد می کرد. گفت: ساعت۱۱ تا ۱۲ هر روز را فقط برای خدا گذاشتم. بر میگردم کارهامو نگاه میکنم. از خودم میپرسم کارهایی که کردم، برای خدا بود یا برای دل خودم؟ (شهید ردانی‌پور)

سید ایلیا
سید ایلیا
یه‌روزسردزمستانی‌فرمانده‌گردانمون‌به بهانه‌دادن‌پتوهمه‌بچه‌هاراجمع‌كرد👥 وباصدای‌بلندگفت: 🗣
+كی‌خسته‌است؟☺
گفتیم:👇🏻
_دشمن.😄
صدا زد:👇🏻
+ كی‌ناراضیه؟😉
بلند گفتیم:👇🏻
_دشمن 😎
دوباره‌باصدای‌بلندصدازد:🗣
+ كی‌سردشه؟🤨😜
ما هم با صدای بلندتر گفتیم:👇🏻
_ دشمن 👊🏻

بعدش‌فرماندمون‌گفت:👤
خوب‌دمتون‌گرم😁
حالاكه‌سردتون‌نیست‌می‌خواستم‌بگم‌كه پتوبه‌گردان‌مانرسیده !!!😐😂
🌱شادی‌روح‌شهداصلوات...

سید ایلیا
سید ایلیا
شهادت شهید مهدی زین الدین
فرمانده لشکر ۱۷ علی‌بن‌ابیطالب علیه‌السلام
۲۷ آبان ۶۳ براثر کمین دشمن در مسیر سردشت

سید ایلیا
سید ایلیا
🌺 شهید حاج حسین خرازی 🌺
یکی از خصلتهای نیک حاج حسین انجام سجده شکر در مقاطع مختلف در جنگ بویژه در هنگام موفقیتهای حاصله بود. این سجده ها غالبا در خلوت و به دور از چشم جمع بوده است. آخرین سجده شکر ایشان به چند ساعت قبل از شهادت این بزرگوار باز می گردد. حاج حسین نیمه شب از جلسه قرارگاه به سنگر فرماندهی بازمی گردد. آن شب  قرار بود زیر آتش سنگین دشمن عملیات دشوار تحکیم استحکامات خط در منطقه عملیاتی کربلای ۵ انجام شود. حوالی ساعت ۳ نیمه شب وارد سنگر شد و بلافاصله از وضعیت خط سوال کرد. وقتی به ایشان گزارش شد استحکامات تکمیل و مشکلات حل شد شادابی و خوشحالی در چهره ایشان هویدا شد و بلافاصله سجاده را از جیب شلوار نظامی خارج و سجده شکر انجام داد.

حضرت@دوست
حضرت@دوست
یعنی شعر بگذارم{-7-}الا ای دختر ابرو کمانی .بزن بر تیر مژگونت نشونی..کمند گیسویت سیچی تو بافتی..که صیاد منی ما خود می دونم..منو کشته دو چشمان غزالت..تو آهوی کدام دشتی که دانوم..


Bahar
Bahar

دوستان عزیز لطفا کامنت این پست رو بخونین .
برا خیلیا سوتفاهم شده .
:گل

خانوم اِچ
خانوم اِچ
من ماکارونی موخوام 🙄همین الان :(

صفحات: 2 3 4 5 6

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو