یافتن پست: #فارسی

خانوم اِچ
خانوم اِچ
چجوری کسی که زبان انگلیسیش افتضاحه بدون کلاس یاد بگیره؟

(◍•ᴗ•◍)
(◍•ᴗ•◍)



💙⃟🦋¦↭

⎛💜🦄

shahin
shahin
4 ابان روزی که ایهان جون کارهای اداریشو تو عرش الهی استارت زد و براش پرونده ای تشکیل دادن که 9 ماه بعد 4 مرداد (به روایت اصلی تر 3 مرداد) پا به زمین بذاره یه مناسبت فرخنده دیگه هم داره تفلدهه پدرامهههه{-74-}مرسی که دنیا اومدی تا بهم خرده نگیرن و در معرض اتهام بی اساس قرار ندن که چرا اد لیستت همش دختره و بگم مگه توش پدرامو نمی بینید=)){-90-}
سبکی نو و بسیار زیبا در زمینه شعر پارسی ابداع نمودم که به میمنت این روز اسمشو میذارم سبک رها:خجالت توی این سبک مصرع در شروع با اخر مصرع قبلی هم قافیه می باشد{-26-}گوش جان میسپاریم به چند بیت اغازین این غزل زیبا::خجالت
جشن میلاده پدرام
شعرام میسرایه غزل
بغل کنه رها شامی
وامی ندیم به یاس
راس میفرسته حماس
ماس بدیم به بهار
نهار ببره تو مطب
رطب سهیلا خوردن داره
داره دنیا دو فرزند قشنگ
قشنگ مثل الی و نگین
بگین مبارکه تولدتت پدی
ندی پولاتو به بورس
بورس مو زیاد داره نگین
سنگین بود قبل زایمان الی
عالی و بیست همچو استاد:ماچ:))



حضرت@دوست
حضرت@دوست
Despite the vast and significant nature of changes made by technology on social dynamics, their specific effects are often frustratingly difficult to pin down. When makes you uncomfortable? From what source does this discomfort originate? One of the greatest difficulties and leading sources of discomfort created by the Digital Age is
the problem of self-esteem.



Maybe in the Digital Age, you don’t feel that you deserve as much attention because of two simple things:

1) An established connection to the network creates an expectation that you will dedicate a great deal of time and effort to fielding often unremitting contact in the form of virtual communication from others,
while simultaneously…

2) Contacting others and not receiving a timely response can lead to feelings of frustration and anxiety about the perceived lack of attention and care from the person you are contacting.

حضرت@دوست
حضرت@دوست
{لا تسعد قلبك مع أحد أبداً}
کویر دلش را به باران خوش کرد شد کویر
هرگز دلت را به احدی خوش نکن..میشید کویر انتظار



fatme
fatme
زنای فامیل ما هیچ فرقی با BBc فارسی ندارن
سرشون تو چیزاییه که بهشون مربوط نی
جوسازی بیخود میکنن، دروغ اضافه میکنن و دست از گ* خوری بر نمیدارن
به همین برکت قسم


نعیم
نعیم
کار کردن زن و ازدواج

تا اونجایی که من متوجه شدم
اگه زن بخواهد شاغل باشه دو راه داره
یک) دقیقا در سند ازدواج ذکر کنه
دو) قبل ازدواج شاغل باشه

ولی بهترین راه حل همون گزینه اوله
هم رسمی میشه هم مرد نمیتونه بامبول در بیاره

و راحت میتونید در سن پایین ازدواج کنید

حالا اینکه من خانم پس انداز داشته باشم
ماشین داشته باشم و غیره بحثش فرق میکنه


در هر صورت مرد تمام هزینه های شما رو باید بدهد
زن حتی میتونه پول بارداری، پول شیر، پول پختن غذا رو از مرد بگیره

حضرت@دوست
حضرت@دوست
انتظار

وجودكم يسعدني
على الرغم من أنك قلت أنهم انتظروا. إنه عديم الفائدة بالنسبة لي
قلت إن الرغبة في مقابلتك هي بمثابة طريق ذو اتجاه واحد
لن يقابلك أحد لكنني أتطلع إلى ليلة صافية

یاس
یاس
مامانم خدا خیرش بده
کافی اتفاق بدی تو ناکجا اباد بیفته به من خبر میده
الانم
گفت پسر خاله ام مهاجرت کرده المان
من نمی دونم پسری که تو ایران نتونست دیپلم بگیره و سطح سوادش اول دبیرستان ردی هس
چی از زبان المانی می دونه که رفته
تک پسر بود
خاله ام براسون هم پدر بوده هم مادر
الان ده بیست روز بیمارستان بستری شده و اعصابش ریخته بهم
حتی به روز دقیقه و ثانیه رفتن پسرش می شمره :گگگ
چطور بعصی بچه به خاطر انچه فکر می کنن اینده شون
دل پدر مادرشون تیکه تیکه می کنن
نکنید
به خدا عاقبت بخیری نداره این کارا :پژمرده

حضرت@دوست
حضرت@دوست
मैं अभी भी तुमसे प्यार करता हूं

بمجرد أن تسألني عن حالي، أشعر بتحسن


زاهِر..
زاهِر..
بچه‌ها
گوینده‌ی آقا میخوام
فی سبیل الله کار کنه پول نگیره
صداشم بد نباشه ولی اگه خوبم نبود مهم نیست
کسی می‌تونه کمک‌کنه؟

.
.
اگه این کارو با لپ تاپت کنم چیکارم میکنی آجی بزرگه؟{-43-}

@Samanh

بهار نارنج
بهار نارنج
بفرمایید بروبچ :اکلیلی

حضرت@دوست
حضرت@دوست
به کسانی که به شما صدمه می زنند اهمیت نده

لا تهتم بمن أساءُوا إليك.. لقد عَبروا محيطكَ الكبير بزورقهم الوَرقيّ الصّغير فغرقوا فيه تاركين لقلبكَ الجميل مجاديفهم العتيدة كي تُبحر مشاعرك بشكلٍ أفضل... و يغدو العالم من حولكَ أحلى و أجمل.

حضرت@دوست
حضرت@دوست
شهره شهر

خیلی جاها خواستگاری رفته بود و چون پولی در بساط نداشت، کارش درست نمی شد. خودش به شوخی می گفت: کارم به جای رسیده که همه همه دختران قمی من را می شناسند. وقتی دختران در خیابان دختری یمرا می بینند به دوستانشدوستشان می گوید: آن طلبه را می بینید؟ دوستانش می گویند: بله. چه طور مگه؟ می گوید: آمده بود خواستگاریم. دوستان آن دختر یکی یکی با تعجب می گویند: جدی میگی؟! بله چطور مگه؟ خب خواستگاری من ما هم آمده بود

صفحات: 3 4 5 6 7

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو