مهاجر
وحدةٌ هائلة افضل من كلِ وجودٍ عابر.
«تنهايىِ ترسناک،
بهتر از بودنى
گذرا است…»
رها
تا مسواک میزنم، معده ی احمقم تازه میفهمه ک گشنه س :/
رها
مو دارِ بَلیطُم که بی دُنگ اِسوسُم🚶♀️ مو از تَش بِرَق هی به تَش ایگُروسُم🚶♀️ مو بِالنده باغُم که بی لیز و لونه🚶♀️ که دارِس بُرینه و دُندال اِخونه🚶♀️ ....
"ترجمه"
من مث یه درخت بلوط هستم ک بیصدا میسوزم(درخت بلوط توی فرهنگ ما نشان از صلابت و مقاوم بودن تو هر شرایطی رو داره) /من از رعد و برق به آتش پناه بردم.......
من ب مانند پرنده ی باغی هستم که لونه و آشیونه ای نداره، سرپناهی نداره... /پرنده ای ک درختی ک آشیونه ش روی اون بود رو بُریدن و داره آواز غم سر میده....
💔