یافتن پست: #عشق

شامی
شامی
هرسال همسایه ی بابام دلمه که درست میکنه ،خونه بابام که هستم برام میاره.
امسال خونه خودم بودم دلمه رو اورده اینجا برام:D اخه چقده ایشون مهربونه:x


حسام
حسام
وادی عشق بسی دور و دراز است ولی... طی شود جاده صد ساله به «آهی» گاهی ....!!

السلام و علیک یا علی ابن موسی الرضا (علیه السلام)



رها
رها
اسرارِ اَزَل را نه تو دانی و نه من🌸
وین حرفِ معمّا نه تو خوانی و نه من🌸
هست ازپسِ پرده گفتگویِ من و تو🌸
چون پرده براُفتد نه تو مانی و نه من🌸





فاطمه
فاطمه
اینکه با یکی بگیم بخندیم,
تا جدی باشیم و حرف بزنیم, خیلی فرقشه نه؟
بعضیا همه حالت های ما رو دیدن.
حالتِ خوشحال, حالتِ بداخلاق, حالتِ رویاپرداز و حالتِ ناامید و...
بعضیا اما فقط یه حالتِ خوش و خندون دیدن. :هعی

خانوم میم
خانوم میم
گرم است بهم ، پشت رقیبان پی قتلم
ای عشق دل افروز ، دل من به تو گرم است...

لطفی کن ای کریم ، به فریاد ما برس........💔

aliaga
aliaga
با دلخوری به خدا گفتم:
درب آرزوهایم را قفل کردی
و کلید را هم
پیش خودت نگه داشتی.
خدا لبخندی زد و گفت:
همه ی عشقم این است
که به هوای این کلید هم که شده
گاهی به من سر میزنی...^_^

حسام
حسام
هنوز کاری که اون رفیق نامردم در حقم کرده به احدی نگفتم چون ملاحظه آبرو و اعتبارشو کردم.. ولی فکر کنم یه حرکتی باید بزنم...نظر موافقتون چیه ؟! {-75-}

donya
donya 👩‍👧‍👦
مادربزرگم‌ سر نماز بود تلفن زنگ خورد، ورداشت گفت سر نمازم و قطع كرد، دوباره ادامه ش.




جبرئيل هنو داره خودشو ميزنه😂
میکائیل و اسرافیل دارن دلداریش میدن:))

(◍•ᴗ•◍)
(◍•ᴗ•◍)
:گودنایت

مهاجر
مهاجر
گفته بودم که چرا خوب به پایان نرسید
یا چرا پای دلم سوی تو لنگان نرسید

خان مرا برد و تو دیوانه نشستی به غزل!
نوشداروی تو‌ تا مهلت درمان نرسید

بارها امدم از عشق تو حرفی بزنم
باز اما چه کنم فرصت عنوان نرسید

کل این دهکده فهمید مرا عشق تو کشت
خبر اما به سیه چادر چوپان نرسید

شب به شب منتظرت ماندم و باز اخر کار
هیچ کس شکل تو از راه بیابان نرسید

حقم این نیست که از پیش تو راهی بشوم
عشق دست من دیوانه که اسان نرسید

``دست بردار ازین در وطن خویش غریب``*
دست بردار و برو! زیره به کرمان نرسید

فال تقدیر مرا کولی پیری که گرفت
گفت : زور تو به سر سختی طوفان نرسید ...

مهاجر
مهاجر
گفته بودی که چرا خوب به پایان نرسید؟
راستش زور من ِ خسته به طوفان نرسید

گر چه گفتند بهاران برسد مال منی
قصه آخر شد و پایان زمستان نرسید

من گذشتم که به تقدیر خودم تکیه کنم
جگرم سوخت ولی عشق به عصیان نرسید

تو از آن دگری رو که مرا یاد تو بس
حیف دستم سر آن موی پریشان نرسید…

(◍•ᴗ•◍)
(◍•ᴗ•◍)
هیچکس تا حالا بهم نگفته نمی‌ذارم یه مو از سرت کم بشه
واسه همینه ریزش مو گرفتم😔😂

:خیخ

خانوم میم
خانوم میم
گفتم خداحافظ ولی در دل چه آهی دارم ای عشق
غیر از تماشای تو در باران چه راهی دارم ای عشق
بعد از تو این باران تورا هر بار به یادم خواهد آورد
چیزی نمی ماند از این عاشق که در عشقت بد آورد...


√ محسن قـوامــی
√ محسن قـوامــی
باران
و
عشق حادثه ای آسمانی اند
باران گرفته است
گمانم وزیده ای.







♡✓
♡✓
سلام ظهرتون بخیر
حال دلتون خوب
لحظه هاتون ناب...



صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو