استامینوفن ۳۲۵
دوستت دارم پریشان، شانه میخواهی چکار؟!🥰
استامینوفن ۳۲۵
به حرص ار شربتی خوردم مگیــر از من که بد کردم
بیابان بود و تابستان و آب ســرد و اســتسقا
🙃...
مهاجر
گرچه مشکل هازیاد است و مجال ناز نیست
خسته ام از بی کسی ها و کسی همراز نیست
کاش میشد که کسی حرف دلم را بشنود
هرچه میگردم دراین عالم مرا دمساز نیست
درتمام ناامیدی باخودم گفتم که هان
این همان پایان راه است و مرا آغازنیست
چون کبوترگوشه ای افتاده ام باحال بد
ای دریغا بال و پر بشکسته را پرواز نیست
مهاجر همدانی
g.h.o.l.a.m.a.l.i
دیگه با کسی ندارم حرفی که بزنم
به فکر اینم که شعری رقم بزنم
بریدم ز همه ، جدا خلوتی دارم
شعر میخوانم و دفتر ورق بزنم
خیال گل خشکیده لای دفتر دارم
غرق خیال بودم در خیال تو غلت بزنم
آه من دیوانه چقدر از تو خاطره دارم
آمدم یاد آن روز با تو خاطره رقم بزنم....
شعرش از خودم هس
g.h.o.l.a.m.a.l.i
خیالت هست با من و هر شب سر می زند
از سر شب تا خود سحر با من حرف می زند
می دانستی خیالت از خودت با وفا ترست
می آید هر شب در این خانه را در می زند
از خیالت یاد بگیر رسم با وفای را جانا
که با من هست و در هوای من پر می زند ....
شعرش از خودم هس
g.h.o.l.a.m.a.l.i
غرق تو بودم عمر رفت و حواسم نبود
حال بعد این همه وقت این جوابم نبود
از من عاشق گذشتی و رفتی چه سود
ب تو می گویم ای رفیق نیمه راه حسود
من عاشق این همه جور و جفا حق م نبود ....
شعرش از خودم هس
جانم❤
اگر میدانستم شعرها از کجا میآیند ؛ به آنجا میرفتم
yahya
دوش در خواب لب نوش تو را بوسیدم
خواب ما به بود از عالم بیداری ما
مهاجر
عمرم به آخر آمد عشقم هنوز باقی
وز می چنان نه مستم کز عشق روی ساقی
یا غایَةَ الأَمانی قَلْبی لَدَیْکَ فانٍ
شَخْصی کَما تَرانی مِنْ غایَةِ اشْتیاقی
ای دردمند مفتون بر خد و خال موزون
قدر وصالش اکنون دانی که در فراقی
یا سَعْدُ کَیْفَ صِرْنا فی بَلدَةٍ؟ هَجَرْنا
مِن بَعْدِ ما سَهِرْنا وَ الاَیْدی فِی العَناقِ
بعد از عراق جایی خوش نایدم هوایی
مطرب بزن نوایی زان پرده عراقی
خانَ الزَّمانُ عَهْدی حَتّی بَقیتُ وَحْدی
رُدّوا عَلَیَّ وُدّی بِاللهِ یا رِفاقی
در سرو و مه چه گویی ای مجمع نکویی
تو ماه مشکبویی تو سرو سیم ساقی
اِن مُتُّ فی هَواها دَعْنی اَمُتْ فِداها
یا عاذِلی نَباها ذَرْنی وَ ما اُلاقی
چند از حدیث آنان خیزید ای جوانان
تا در هوای جانان بازیم عمر باقی
قامَ الغیاثُ لَمّا زُمَّ الجِمالُ زَمّاً
و اللَّیلُ مُدْلَهِمٌّ وَ الدَّمْعُ فِی المَآقی
تا در میان نیاری بیگانهای نه یاری
درباز هر چه داری گر مرد اتفاقی
شعر مورد علاقه من
سعدی❤️
خدانکنه شاهین جان🌸🙂
دیووونه ای تو بخدا😂
منتظر شعر شاهین بمونیم یا توام میپری میشعری؟؟
نه همون منتظر شعر شاهین باش من شعرم نمیاد😁
شاهین همین الان تازه بیدار شده
از دیدن اسمون چقد خوشحال شده