امام رضا خیلی دوست دارم
نباشی من که بیچاااارم
(شعری که توو چایخونه حرم زیاد میخونن)
یکی از بهترین سفرهای عمرم بود. همونجور که از امام رضا دو سال پیش خواسته بودم. خیلی بهتر از اون چیزی که خواسته بودم.
دوست ندارم از سرماخوردگی شدیدم بگم، که قطعا اونم حکمتی داشته
لازم دونستم یه توضیحی رو بدم
من حدودا یازده ساله که ازدواج کردم
توو این یازده سال اولین باری بود که همسر من ما رو مشهد برد در حالیکه قبلش به کسی اطلاع نداده بود و از کسی دعوت نکرده بود که بیاد
واضح تر بگم
توو این ده سال هربار ما خواستیم بریم مشهد، خانواده همسر خودشون رو تحمیل کردن به ما و باهامون اومدن
تا اینجاش مشکلی نبود
ولی برگشتن همانا و جفتک انداختن و بدگویی کردن پیش همسرم همانا
که مثلا زنت فلان جا فلان تعارف رو به ما نزد به ما بی احترامی شد، یا مثلا چرا فلان زمان زنت تنها رفت حرم و منو با خودش نبرد
ما خیلی کم بدون مزاحمتهای پدرمادر همسرم و خواهربرادرهاش مشهد رفتیم،
گمونم دوبار فقط که یکیش ماه عسل بود که درسته خودشون نبودن اما تماسها و مزاحمتهاشون بود
این رفتارها از همون ابتدا منو که هم تحصیلکرده بودم و هم آدم مستقلی بودم خیلی آزار میداد
اصلا سفر مشهد برام یه عقده شده بود
خلاصه ش کنم
امسال یه اتفاقاتی افتاد مثل فوت پدرشوهرم به خاطر سرطان که یکی دو هفته بعد از مشهد ما معلوم شد سرطان داره
یکی دو هفته پیش البته من نمیدونم چی شد که همسرم گفت من به مادرم نگفتم که میریم مشهد. چون نمیخواستم شرمنده ی امام رصا بشم وقتی تو اذیت میشی
من توو این چند روز به جای زیارت نامه خوندن فقط قربون صدقه امام رضا رفتم که چقدر قشنگ من رو بدون اون آدما دعوت کرد و چقدر خوش گذشت بهم
وای انگار ظاهرا اکثر آدم شوهرا رو مخن.
خیلی خوشحالم برات که بدون اونا قسمتت شد.
امیدوارم به زودی دوباره با سلامتِ کامل برین با همسر و بچه ها. بدوووونِ آدم شوهر.
به نظرم هرکی جایگاه خودشو بهتر بشناسه و تعدی به جایگاه دیگری نکنه بهشتیه. کرم ریختن و دردسر خریدن ربطی به قوم شوهر و زن نداره، ربط به نداشتن اصالت داره
خنده ات ساخت وساز ،اخم تو ویرانی ها
گیسوانت گــــره کــــور پریشانـــی ها
اشک تو در صدد حمله قلبی به من است
یورش آورده به من لشکر اشکانی ها
نقش ابروی تو را جای مدل در سر داشت
طاق ها ساخت اگر دولت ساسانی ها
از لب سرخ تو حرفی نزدم می ترسم
زعفران باد کند دست ِ خراسانی ها
چشم تو جنگل سبزی ست در آغوش خزر
آشنایند بـــه ایـــن منظـــره گیلانی ها
درّی و در دل یک مشت پر از مروارید
نادری باز در انبــــوه فراوانـــی ها
هی خانم میم و خواهر خانم میم
یه کیس ازدواج از گیلان برام پیدا کنید
یه شعر پیدا کردم مخاطبش گیلانیه میخوام براش بفرستم
مورد ازدواج از گیلان کسیو ندارم تو دست و بالم
یبار تو عمرتون به درد من بخورید لطفا
بابام از این دستگاه ها که برای قند خونِ داره، بهش گفتم برای منو بگیر ببینم قندم چنده .
با اینکه ۳،۴ ساعت قبلش غذا خورده بودم و ناشتا نبودم ، قندم ۶۴ بود
حدودا باید بین ۹۰ تا۱۲۰ باشه .
ابجیم میگفت همکارش قندش شده بود ۵۰ رفت تو کما چند ماه بعدش هم فوت شد
هوش کلامی که به عنوان هوش زبانی یا هوش زبانی-حرکتی نیز شناخته میشود، یکی از انواع هوشهای چندگانه است که توسط هاوارد گاردنر، روانشناس برجسته، مطرح شده است. این نوع هوش به توانایی فرد در درک و استفاده از زبان اشاره دارد.
افراد با هوش کلامی بالا در موارد زیر مهارت دارند:
درک و استفاده از کلمات: این افراد به طور ذاتی درک عمیقی از کلمات، معانی و کاربردهای مختلف آنها دارند.
مهارتهای زبانی: آنها در صحبت کردن، نوشتن، گوش دادن و خواندن مهارت دارند.
یادگیری زبان: به سرعت و به آسانی زبانهای جدید را یاد میگیرند.
استدلال کلامی: میتوانند به طور منطقی و متقاعد کننده با استفاده از زبان استدلال کنند.
خلاقیت زبانی: در نوشتن داستان، شعر و سایر اشکال خلاقانه زبانی مهارت دارند.
برخی از مشاغلی که برای افراد با هوش کلامی بالا مناسب هستند:
اووووه
اخرش من ایجیم و داداش کوچیکم تونستیم از اون خونه بیمارستان فرار کنیم
حیف مجبور شدم دوتا گربه ناز با بستن کمربند انفجاری فدا کنم
اسراییلی ها پیدامون کرده بودن
گربه ها فرستادم بینشون منفحر شدن
رسیدیم خط
همه جا بیابون بود
تمام ماشین ها فرستاده بودن جنگ
سوار یه گاری که رو دوش خر طفلی بسته بودن
حرکت کردیم سمت گرگان
و تو یه خونه قدیمی نمور سکنی گزیدیم
مرگ بر اسراییل
چطوری شبا زود میخوابین ک پر انرژی باشین دیشب عزممو جزم کردم ک هر جور شده زود بخوابم ک امروز رو پر انرژی باشم :/ساعت ۱۱ بود فک کنم خودمو مجبور ب خوابیدن کردم،ساعت ۲شب عین جغد بیدار شدم و تا صب نتونستم بخوابم
منم میشم یه روز یکی مث خودت
یکی که حرص دنیارو نمیخوره
مث تیغ زنگ زده که فقط اسمش تیغه ولی هیچ موقع نمیبره
آدما میرن خاطراتو جا میزارن
دنیا کاری کرد حتی از خدا شاکی باشم
ساعت کوک بشه که چی شه
بیدار شدن که معنی نداره
وقتی مقصد زیر خاکه این دنیا واست رنگی نداره
مث تلوزیون ۶۰ساله پیشیم
هر روز میمیریو ۱۰۰ساله میشی
یکی از غمگین ترین شعر هایی که نوشتم آهنگ خالیش هم محششره
قبلا ی چی شبیه این نشون میداد میدیدم یادم نی اسمش
هادی اون روانشناسه قریشی بود؟
این پست پاک کن مرسی