یافتن پست: #شعر

جانم❤
جانم❤
هر روز
آدمی را به هلاکت می کشاند،
زمانه!


شعر: سوران ندار
ترجمه: زانا کوردستانی...

👌

جانم❤
جانم❤
نه در نمازم کوتاهی می کنم،
نه در دوست داشتن تو...






شعر: برهان برزنجی
ترجمه: زانا کوردستانی...

جانم❤
جانم❤
وقتی که عکس ِ ماهِ تو در برکه قاب شد
هی شعر روی شعر نشست و کتاب شد
مردان شهر ؛ مثل خودم شاعرت شدند
از آن به بعد ؛ انجمن شعر باب شد
تا آمدم ببوسمش آن روی ماه را
یکباره رفتی و همه جا آفتاب شد
هی سمت عشق رفتم و چیزی نیافتم
از دور چشمه بود و جلوتر سراب شد
روزی تو را خدا به خودم داد و بعدها
از من تو را گرفت شبی، بی حساب شد
هنگام آفرینش و تبیین رنگ ها
بخت من از نخست ، سیاه انتخاب شد
دیدم تو را دوباره شبی بعد سالها...
هرچند توی خواب ! ولی مستجاب شد
می خواستم ببوسمت آن روزها... ولی
تا آمدم عمل بکنم، انقلاب شد . . . ماه من..

یاس
یاس
یه ساعت ترمینالم مسافر نی راهدنمی افته :هق

pedram
pedram
امروز خود را با چی شروع کردی؟:))
من با چخه شنیدن:)):))

g.h.o.l.a.m.a.l.i
g.h.o.l.a.m.a.l.i

عاشق که باشی شعر شور دیگری دارد
لیلی و مجنون قصه شیرین‌تری دارد
دیوان حافظ را شبی صد دفعه می‌بوسی
هر دفعه از آن دفعه فال بهتری دارد
حتی سؤالات کتاب تست کنکورت
عاشق که باشی بیت‌های محشری دارد
با خواندن بعضی غزل‌ها تازه می‌فهمی
هر شاعری در سینه‌اش پیغمبری دارد
حرف دلت را با غزل حالی کنی سخت است
شاعر که باشی عشق زجر دیگری دارد

بهمن صباغ‌زاده

رها
رها
اگر زِ گور، به جایی دری نباشد چه؟!
وگر تمام شود، محشری نباشد چه؟!
گرفتم اینکه دری هست و کوبه‌ای دارد...
در آن کویر، کسِ دیگری نباشد چه؟!
کفن‌کِشان چو در آیم زِ خاک و حق خواهم،
دبیرِ محکمه را دفتری نباشد چه؟!
شرابِ خُلَّرِ شیراز داده‌ام از دست...
خبر زِ خمره‌ی گیراتری نباشد چه؟!
چنین که زحمتِ پرهیز بُرده‌ام اینجا،
به هیچ کرده اگر کیفری نباشد چه؟!
بَرَنده کیست در این بازیِ سیاه و سپید؟
در آن دقیقه اگر داوری نباشد چه؟!




رها
رها
میگه :

باده نی در هر سری شر می‌کند..
آنچنان را آنچنان تر می‌کند...

گر خورد عاقل، نکوفر می‌شود!
ور خورد بدخوی بدتر می‌شود...

لیک چون اغلب بدند و ناپسند..
بر همه می را محرم کرده اند...

حکم غالب راست،چونکه اغلب بدند!
تیغ را از دست رهزن بستدند...



پ. ن:یجا هم از مولانا می‌پرسند که آیا می حرام است و در جواب می‌گوید :تا که خورد؟!!

جانم❤
جانم❤
تو ساكتى!
و آيا ميدانى؟
كه دستان آرام ات،
كتاب شعر هستند؟
تو؛
پايرهنه اى!
آيا ميدانى كه
زنِ پا برهنه
مى تواند ريتم تاريخ را،
تغيير دهد؟!
و نقشه ى دنيا را،
زير و رو سازَد؟
و عمر را،
طولانى گرداند؟!

نزار قبانی

Tasnim
Tasnim
تا کی به تمنای وصال تو یگانه...
مقصود تویی کعبه و بتخانه، بهانه

هادی
هادی
نبض تهی دست نگیرد طبیب
درد فقیر، ای پسرک، بی دواست
ما فقرا، از همه بیگانه‌ایم
مرد غنی، با همه کس آشناست

هادی
هادی
بشارت میدهد هردم ،عصای پیر در دستم
که مرگ اینجاست یا اینجاست یا اینجاست یا اینجا

``صائب تبریزی``

EDRIS
EDRIS
آسمونم دلش غصه داره
حق داره هر چی امشب بباره...

Elham
Elham 👩‍👧‍👦

اموزش پرورشو گفدا:خسته

رها
رها






صفحات: 6 7 8 9 10

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو