یافتن پست: #سنگین

پریا
پریا
همیشه فاصله آدما رو از هم جدا نمیکنه،
اما حرفامون چرا..!!
قدرت گفته هارو تو رابطه با اطرافیان دست کم نگیریم،
گاهی واژه ها به قدری سرد و سنگینن که تا مدتها تو ذهن میمونن
پس هر وقت ناراحتیم هیچ حرفی نزنیم
و بگذاریم برای وقت مناسب..!!
اینجوری هیچوقت هیشکی و نه ناراحت میکنیم نه از دست میدیم...!!

سارا
سارا
اشیاء خنده دار ماه تولدتون:😂😂😂

فروردین :کولمن. سرد وبی احساس😞

اردیبهشت: کفگیر. ساده و روراست و مهربان😅

خرداد: آبکش. جذاب و ملوس😁

تیر: شیلنگ. حساس و خودخواه😊😅

مرداد: هاونگ(هونگ). سنگین و با وقار😊

شهریور: آفتابه. ساده و بی آلایش😊

مهر: ﺩﺑﻪ ي ﺷﻮﺭ. ﺑﺎﻧﻤﻚ و رازدار😅

آبان: گوشتکوب. افسرده و کوبنده

آذر: جا ﻗﺎﺷﻘﻲ. ﺧﺴﺘﻪ و دلربا😁

دی: قوری. مغرور و زودجوش

بهمن: فرغون. کاری ومهربان😊

اسفند: لگن حمام. ساده و صمیمی😁😁

یاس
یاس
اقا یه کفش جرید کردم:دی
البته قبلنا از دوست ملایریم شنیده بودم ولی الان امتحان شد
به جا نوشابه مشکی
۵ قاشق شیره انگور قرمز و یه قاشق سرکه انگور رو با یه لیوان اب خنک قاطی کنید
شما الان یه لیوان نوشابه مشکی سالم و گازدار خوشمزه دارید
که نوشدنی اهل بیت هم بوده
اینقد خوشمزه بود که نگو {-197-}{-101-}
من بعد پول نوشابه دوغاتونم بریزید حساب من{-77-}

aliaga
aliaga
کسی که دربارۀ پول و دستمزدش
زیاد اصرار نمیکند
و خیال میکند دیگران انصاف دارند،
احمق نیست، مناعت طبع دارد.

کسی که به موقع می آید
و برای با کلاس بودن،
عده ای را منتظر نمیگذارد،
احمق نیست، منظم و محترم است.

کسی که برای حل مشکلات دیگران
به آنها پول قرض میدهد
یا ضامن وام آنها میشود
و به دروغ نمیگوید که ندارم و گرفتارم،
احمق نیست، کریم و جوانمرد است.

کسی که از معایب و کاستی های دیگران،
میگذرد و بدی ها را نادیده میگیرد،
احمق نیست، شریف است.

كسی كه در مقابل بی ادبی
و بی شخصیتی دیگران
با تواضع و محترمانه صحبت میكند
و مانند آنها توهین و بد دهنی نمیكند،
احمق نیست، مودب و باشخصیت است.

کسی که به حرف های پشت سرش
زده میشود اهمیت نمیدهد،
بی خبر نیست، صبور و با گذشت است.

انسان بودن هزینه سنگینی دارد:)

رها
رها
درِ میخانه که باز است، چرا حافظ گف...
دوش دیدم که ملائک درِ میخانه زدند...؟!

یاس
یاس
آقو یه چیز ترسناک بگم
شاهین نبینه :بروخونتون
من ذاتا اصلاا حواسم نیست چیزی میشه یهو میگه یاااااااعلیییی
یه شب فرداش امتحان داشتم
خوابم می اومد رفتم در یخچال باز کردم ابمیوه صنعتی ها رو که پسر داییم برا عیادت مامانم اورده بود ریختم دو لیوان
یکیش من یکی مامان
از انجایی که اجی کوچیکه خیلی شکموعه دست بر جفتش بخوره
مال مامان شکر خدا ریخت رو فرش =)) ولی مال خودم رو از دستبردش رهانیدم اقو خوردن ابمیوه همان
گرفتگی گردن و فک حس خفگی همان
منم کنار مامان دراز کشیده بودم مثلا درس میخوندم اومدم برگردم مامان صدا بزنم
دیدم نمیشه و نفسام سنگین و سنگین تر میشد خلاصه گفتم تمام شدم شهادتین بگم حداقل مسلمون از دنیا برم
چشتون روز بد نبینه :گگگ
اشهدان لا اله الاالله و اشهدان محمد رسول الله گفتم یهو مغزمم خوابید هرکار میکرد امیر المومنین یادم نمی اومد :گگگ
دیگه نفهمیدم چی شد تا اذان صبح ننه برا نماز بیدارم کرد شکر خدا زنده بودم چند ساعت بیهوش بودم نمی دونم :دی
کافر هم خودتونید :هعی
شب اول هم همینقد ترسناک
معلوم نی دهن یاری بده یا نه :هعی

aliaga
aliaga


سارا
سارا
♦️مجسمه تاثیرگذار در ژاپن

🔸مردی چاق که موبایل در دست دارد بر روی الاکلنگ نشسته از دخترکی کوچک که با خود کتاب دارد سبک تر است.

mohamad
mohamad
‏در مورد عشق، یه تعریف جالبی خوندم؛ «حزنٌ واحدٌ یحمله قلبان»، یعنی یک اندوه [واحد]، که دو قلب بر دوش می‌کشند. احتمالا واسه همین هم هست که عشق یک‌طرفه انقدر بار سنگینیه. یا به قول ارنستو ساباتو، «چه‌چیز غم‌انگیزتر از آن، که کسی که دوستش‌داری، هیچ‌تلاشی برای نگه‌داشتنت نمی‌کند».

رها
رها
باران و چتر و شال و شنل بود و ما دو تا...
جوی و دو جفت چکمه و گل بود و ما دو تا...

وقتی نگاه من به تو افتاد، سرنوشت
تصدیق گفته های "هگل" بود و ما دو تا...

روز قرار اول و میز و سکوت و چای
سنگینی هوای هتل و ما دو تا...

افتاد روی میز ورقهای سرنوشت
فنجان و فال و بی بی و دل بود و ما دو تا...

کم کم زمانه داشت به هم می رساندمان
در کوچه ساز و تمبک و کل بود و ما دو تا...

تا آفتاب زد همه جا تار شد برام
دنیا چقدر سرد و کسل بود و ما دو تا،

از خواب می پریم که این ماجرا فقط
یک آرزوی مانده به دل بود و ما دو تا...



نجمه زارع

گِلآرِه
گِلآرِه
هی تو پرَنسِس بابا !!

اگه بابات پسوُردِ گوشیتو پیدا کنه که میشی مرحومه مغفورِ بابا 😂

خانوم اِچ
خانوم اِچ
کار اولم چطوره🙈🥲

aliaga
aliaga
@Bety





! ... When souls fall in love they never fall out

وقتی انسان ها با روحشان عاشق میشوند، هرگز از عشق برنمیگردند

Ahmad
Ahmad
راستی لذت تنها بودن را چشیده‌ای؟


با شتاب به طرف تنهایی می‌روم    همان‌طور که رودخانه‌ها با شتاب به سوی دریا سرازیر می‌شوند.


"فرانتس کافکا"

صفحات: 11 12 13 14 15

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو