یافتن پست: #زخم

هادی
هادی
من باید میرفتم
با قطاری که برام
آخرین گلوله ی آخرین خشاب بود ...


هلیا
هلیا
امروز آفتاب کمی زودتر طلوع کرده است :::
💛💛💛💛💛💛💛💛💛💛💛

دیوانه را در توهم خودش تنها بگذارید

💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙

❤
بر زمین افتاد شمشیرت ولی چون جنگ بود
بر تو میشد زخم ها زد بر من اما ننگ بود

سجـــاد
سجـــاد
”زن با سر و صورت کبود و زخمی وارد اتاق دکتر روانشناس شد.
دکتر از او پرسید: خانم! چه اتفاقی افتاده؟
خانم در جواب گفت : دکتر، دیگه نمی‌دونم چکار کنم.
هر وقت شوهرم از سر کار بر می‌گرده خونه، اول منو می‌گیره زیر مشت و لگد و بعد آروم می‌شه، نمیدونم مست می‌کنه یا اینکه خدای نکرده داره دیوونه می‌شه.
دکتر گفت: چیزی که من می‌تونم براتون تجویز کنم اینه که وقتی که شوهرت می‌آد خونه، یه فنجون چای سبز دم کنی و شروع کنی به قرقره کردن چای، و این کار رو تا نیم ساعت ادامه بدی.
دو هفته بعد، خانم با ظاهری سالم و خندان پیش دکتر برگشت و گفت: دکتر، تشخیصتون و تجویزتون فوق العاده بود.
هر بار شوهرم اومد خونه، من شروع کردم به قرقره کردن چای و شوهرم دیگه به من کاری نداشت، ولی هنوز نفهمیدم این چای سبز چه خاصیتی داشت که اینطور مشکل ما را حل کرد؟
دکتر گفت: اگه اون موقع که شوهرت تازه بر می‌گرده خونه، فقط نیم ساعت جلوی زبونت رو بگیری، خیلی چیزا حل میشن!“{-18-}

حسن  مصطفایی دهنوی
حسن مصطفایی دهنوی
زخم زبان

حسن  مصطفایی دهنوی
حسن مصطفایی دهنوی
زخم زبان

donya
donya 👩‍👧‍👦
جشن ازدواج خارجیها

دعوت شدگان : 60 نفر
حاضران : 50 نفر
کودکان : 2 کودک نشسته روی صندلی
کادوها : 50 کادو🎁
اشیاء مفقود شده : 0
آسيب ديده ها :0
تعداد عکسهای گرفته شده از عروس👰 : 22 عکس
مدت رقص : 45 دقيقه

نظرات بعد از جشن :
چه عروسی باشکوه و چه زوج زیبایی 🥰



جشن ازدواج ایرانیا

دعوت شدگان : 400 نفر
حاضران : 950 نفر
کودکان : 130 کودک در حال دویدن و بازی کردن
کادوها : 30 بسته لیوان و پتو 📦

اشیاء مفقود شده : شارژر - کیف پول مشکی زرق و برقی- یک صندل پای راست👡

آسیب دیده ها : چندین پیچ خوردگی مچ پا🦶در اثر رقصیدن

تعداد عکسهای گرفته شده از عروس 👰 : ۲۳ میلیون عکس

مدت رقص : 6 ساعت با کل کشیدن و جیغ و فریاد

نظرات بعد از جشن :
عروس نسبت به دوماد بزرگ نشون میداد ...
دوماد از عروس خوشگلتر بود ...
عروس از داماد سَرتر بود ...
دماغ عروس چه بزرگه ...
لباس عروس قدیمی بود ...
شامشون خوب نبود ...
دیدی سرویس عروسو؟ فکر کنم بدل بود 🤦‍♀
کیکشون خیلی خشک بود🎂

و همچنان نظرات و انتقادات تا دو ماه از تاریخ جشن ادامه خواهد داشت ...😅
و در آخر خوشبخت بشن الهی🤗😂

❤
دیدار یار غایب دانی چه ذوق دارد....؟

شامی
شامی
@donyaa
@sara-a
امتحاناتمون امروز تموم شد:D
بگم دلتون آب یا زوده{-140-}

❤
🌱
+ خیلی طول کشید تا توانستم از تنهایی ام لذت ببرم، کار خاصی هم‌ نمیکنم، مثلا چای میخورم یا فیلم میبینم یا به گلدان هایم آب‌ میدهم، قبلا برای لذت بردن از همه ی این ها باید کسی کنارم میبود، کسی مرا میدید. (میخندد)
- چگونه این اتفاق افتاد؟!
+ پس از زخم های پی در پی.

donya
donya 👩‍👧‍👦
منتظرم دخملی بیدار شه برم دیدن مامان بزرگم:فکر

aliaga
aliaga
وقتی کمی دراز میکشم


و بعد میرم از دهانم خون میاد از گلوم البته


قبلنا خلط بود ولی چن روزه دیگه خون میاد


بنظرم رفتنی شدم


آماده بشم

aliaga
aliaga
سلامم:کافه
بریم ادامه چالش دست خط
فقط حق دو رای دارین:دی



محسن
محسن
الهی
دردهایی هست كه نمی توان گفت
و گفتنی هایی هست كه هيچ قلبی محرم آن نيست
الهی
اشک هایی هست كه با هيچ دوستی نمی توان ريخت
و زخم هایی هست كه هيچ مرحمی آنرا التيام نمی بخشد
و تنهایی هایی هست كه هيچ جمعی آنرا پر نمی كند
الهی
پرسش هایی هست كه جز تو کسی قادر به پاسخ دادنش نيست
دردهایی هست كه جز تو کسی آنرا نمی گشايد
قصد هایی هست كه جز به توفيق تو ميسر نمی شود
الهی
تلاش هایی هست كه جز به مدد تو ثمر نمی بخشد
تغييراتی هست كه جز به تقدير تو ممكن نيست
و دعاهایی هست كه جز به آمين تو اجابت نمی شود
الهی
قدم های گمشده ای دارم كه تنها هدايتگرش تویی
و به آزمون هایی دچارم كه اگر دستم نگيری و مرا به آنها محک بزنی، شرمنده خواهم شد.

اما من میدانم که تو هرگز این بنده ات راتنها نخواهی گذاشت
پس ای خدادستم رابگیر..

صفحات: 10 11 12 13 14

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو