از رنجی که میبریم
افشین علا شاعر، در پاسخ به توئیت علی کریمی در رابطه با جنایت تروریستی در کرمان نوشت:
غذای نذری و شربت؟ چه گفت مردک پست؟
گدای اجنبی افسار خود چگونه گسست؟
زبان الکن این لات، ازچه لال نشد؟
میان دست پلیدش قلم چرا نشکست؟
دهنکجی به شهیدان و ادعای شعور؟
مجیزگویی خصم و به خلق، ضربت شست؟
کسی که نان سگان میخورد چه میفهمد؟
غذا و شربت نذری نشانهی شرف است
حرامخوار چه داند که شد به کام شهید
نه نان و شربت نذری، که می ز جام الست
به خویش غره نگردد! خطاب من نه به اوست
که شأن شاعر دلخون کجا و جاهل مست؟
دلم پر است نه از او که نیست جز مگسی
دلم پر است ز مصدرنشین سفلهپرست
دلم پر است از آنان که اسوه میسازند
به دست خویش برای جوان ز مردم پست
ز صاحبان مناصب که از خصومتشان
هر آنکه ناصح و دلسوز بود و نخبه، نرست
هر آنکه گیشه پسندید، نورچشمی شد
هر آنکه شوت بلد بود و گل، به صدر نشست
گناه را ز سلبریتیان مبین که نظام
خودش به تازه به دوران رسیدگان دل بست
برای مردم دانا رسانه هست؟ که نیست
سخنشناس و هنرور به خانه نیست؟ که هست
#دیدگاه
من مطمئنم پدرم از دلهامون آگاهه
بهش میگم هوای دل شما رو هم داشته باشه
دلم خواست یه بار هم شده راهیان نور برم
من یه توفیق اجباری دوازده روزه نصیبم شد که اگر اونموقع نمیرفتم دیگه موقعیتش برام جور نمیشد
الهی شکر که تونستم برم
یه سال عید، باخانواده برو
بله قطعا همینها دستگیر مان