یافتن پست: #خوشحال

حضرت@دوست
حضرت@دوست
انتظار

وجودكم يسعدني
على الرغم من أنك قلت أنهم انتظروا. إنه عديم الفائدة بالنسبة لي
قلت إن الرغبة في مقابلتك هي بمثابة طريق ذو اتجاه واحد
لن يقابلك أحد لكنني أتطلع إلى ليلة صافية

طهورا
طهورا
بوی عطر کرم قدیمی
با بوی عطر عطر قدیمی
یه عالمه خاطره که نمیدونی بگی خوشحالم که یادم اومد یا افسوس بخوری چقدر گذشته سخت بهت گذرونده ....
جالب بود

دنیــــــــــــرا  ملکه عشق
دنیــــــــــــرا ملکه عشق
تااا این جاااا تووو سکوووت و اررامش هست
بریم یک قدمی بزنیم در شهرر و بیاااییم :عینک

بهار نارنج
بهار نارنج
{-64-}

هلیا
هلیا
💜💛💙💖

مست شوید
تمام ماجرا همین است
مدام باید مست بود
تنها همین
باید مست بود تا سنگینی رقت‌بار زمان
که تورا می‌شکند
و شانه‌هایت را خمیده می‌کند را احساس نکنی
مادام باید مست بود

اما مستی از چه ؟
از شراب از شعر یا از پرهیزکاری
آن‌طور که دلتان می‌خواهد مست باشید
و اگر گاهی بر پله‌های یک قصر
روی چمن‌های سبز کنار نهری
یا در تنهایی اندوه‌بار اتاقتان

💛💙💖💜💚

aliaga
aliaga
یکی از دوستام بهم زنگ زد منم اصلا حوصلشو نداشتم...


شروع کردم نصفه نصفه حرف زدن یعنی مثلا آنتن ندارمو قطع میشه و از این حرفا...



برگشت گفت صدات قطع و وصل میشه ولی صدای تلوزیون واضح میاد!!!!!!!!!



نابود شدم

?
?
دوست داشتن واقعا چیز عجیبیه، به یکی اختیار اینو میدی که تا حد مرگ خوشحال یا ناراحتت کنه

هادی
هادی
تو ساینا چه بخش هایی به نظر شما اضافی هست؟ چرا؟

aliaga
aliaga
‏غم انگیزترین ها اونایین که سعی میکنن ب بهترین شکل بقیه رو خوشحال کنن اونا میدونن چه شکلیه احساس بی ارزش بودن،نمیخوان هیچکس این رو احساس کنه

Elham
Elham 👩‍👧‍👦
واکنش دخدرا وختی ک شعرام آنلاین میشه:خجالت

(◍•ᴗ•◍)
(◍•ᴗ•◍)
💢

استادي با شاگردش از باغى ميگذشتند...
چشمشان به يک کفش کهنه افتاد...
شاگرد گفت: گمان ميکنم اين کفشهاي کارگرى است که در اين باغ کار ميکند...
بيا با پنهان کردن کفشها عکس العمل کارگر را ببينيم و بعد کفشها را پس بدهيم و کمى شاد شويم ...!
استاد گفت: چرا براى خنده ی خود او را ناراحت کنيم، بيا کارى که من ميگويم و انجام بده و عکس العملش را ببين!!!
مقدارى پول درون آن قرار بده ...
شاگرد هم پذيرفت و بعد از قرار دادن پول ، مخفى شدند...
کارگر براى تعويض لباس به وسائل خود مراجعه کرد و همينکه پا درون کفش خود گذاشت متوجه شيئى درون کفش شد و بعد از وارسى، پول ها را ديد...
با گريه فرياد زد: خدايا شکرت...!!! 
خدايي که هيچ وقت بندگانت را فراموش نميکنى...
ميدانى که همسر مريض و فرزندان گرسنه دارم و در اين فکر بودم که امروز با دست خالى و با چه رويي به نزد آنها باز گردم و همينطور اشک ميريخت...
استاد به شاگردش گفت: هميشه سعى کن براى خوشحال کردن دلت، ببخشى نه آنکه بستاني...!!!

شامی
شامی
@shahin

@Jonz_00

@i3ahar_sanjab

@elham

@donyaa

@Barannnnnnnnnn

@goleyas
[لینک]
@fatme
[لینک]
@alone00


نعیم
نعیم
درود بر اهالی ساینا
چه کردین امروز؟
بیاین از خوبی های روز اول ربیع الاول بگید{-27-}

یاس
یاس
من دلم نمیخواد قرصای ضدافسردگی بخورم که فقط افسرده نباشم. من دلم میخواد مث ۱۰ سال پیش خوشحال باشم. :هعی


زاهِر..
زاهِر..
بیداری؟
نه، فقط دارم جون میدم...

صفحات: 13 14 15 16 17

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو