یافتن پست: #حوا

سارا
سارا
🌹

خدای مهربانم

تو زیباترین " ﺣﻀﻮﺭ " ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﻨﯽ ﻭﻣﻦ ﻋﺠﯿﺐ ﺑﻪ ﺁﻏﻮﺷﺖ ﺧﻮ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺍﻡ ...✨

ﺧﻮ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺍﻡ؛ ﺑﻪ ﺁﺑﯽ ﺁﺳﻤﺎﻧﺖ ﺑﻪ ﺍﺟﺎﺑﺖ ﻫﺎﯼ بی ﺸﻤﺎﺭﺕﺑﻪ ﺑﺨﺸﺶ ﻫﺎﯼ ﺳﺨﺎﻭت مندﺍﻧﻪاﺕ...✨

ﺧﻮ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺍﻡ ﺑﻪ ﺗﻤﺎﺷﺎ ﮐﺮﺩﻥ ﻭ ﺑﻮﯾﯿﺪﻥ ﮔﻠﻬﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﯾﻢ ﻣﯽ ﻓﺮﺳﺘﯽ ﺑﻪﺁﻓﺘﺎﺑﯽ ﮐﻪ ﻫﺮ ﺻﺒﺢ ﺑﻪ ﻣﻦ ﻫﺪﯾﻪ میدهی...✨

ﺧﺪﺍﯾﺎ!!! 
ﻭﻗﺘﯽ ﺍﺯ ﻣﻦ ﮔﺮﻓﺘﯽ ﻭ ﺑﺨﺸﯿﺪﯼ، ﻓﻬﻤﯿﺪﻡ ﮐﻪ ﻣﻌﺎﺩﻟﻪ ﯼ ﺯﻧﺪﮔﯽ ، ﻧﻪ ﻏﺼﻪ ﺧﻮﺭﺩﻥ براﯼ ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ ﻫﺎﺳﺖ ﻭﻧﻪ ﺷﺎﺩ ﺑﻮﺩﻥ ﺑﺮﺍﯼ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﻫﺎ...✨

ﻣﯽ ﮔﻮﯾﻨﺪ ﭼﺸﻤﻪ ﻫﺎ ﺩﺭ ﺟﺎﺭﯼ ﺷﺪﻥ ﻭ علف ها ﺩﺭ ﺳﺒﺰ ﺷﺪﻥ ﻣﻌﻨﯽ ﭘﯿﺪﺍ می کنند....✨
ﮐﻮﻫﻬﺎ ﺑﺎﻗﻠﻪ ﻫﺎ ﻭ ﺩﺭﯾﺎﻫﺎ ﺑﺎ ﻣﻮﺝ، ﺯﻧﺪﮔﯽ ﭘﯿﺪﺍ می کنند ﻭ ﻫﻤﻪ ی ﺍنسان ها ﺑﺎ ﻋﺸﻖ..✨

ﭘﺲ ﻗﻠﺒﻢ ﺭﺍ ﭘﺬﯾﺮﺍ ﺑﺎﺵ ﻭﻋﺸﻘﺖ ﺭﺍ ﺑﯿﺶ ﺍﺯ ﭘﯿﺶ ﺩﺭ آﻥ ﺟﺎﯼ ده...

‏الهی آمین...🙏 .
 

سلام 
صبحتان بخیر و شادی


🌹🌹🌹🌹🌹🌹

aliaga
aliaga
قو‌ تنها پرنده ایه که یک بار عاشق میشه ، برای همیشه به پای عشقش میشینه و در تمامِ طول زندگی هر کاری برای راحتیِ عشقش انجام میده؛ تنها پرنده ای که زمان مرگش رو میدونه و یک هفته مونده به مرگش میره جایی که برای اولین بار جفتش رو دیده و عاشقش شده.یک روز مونده به مرگش یه آواز برای جفتش میخونه که به بهترین و زیباترین آواز پرندگان معروفه و بعد سرشو روی بال هاش میذاره و میمیره...

donya
donya 👩‍👧‍👦
نام اثر:
یک مرد.

توضیحات: اینکه بسیاری از آقایون ظرف خالی یا نیمه خالی گنده رو همینجوری ول میکنن تو یخچال، داستان جهانیه.خواهشا خودشون بیان بگن چی تو مغزشون میگذره که یه سیب ۵۰گرمی رو تو سبد ۷کیلویی رها میکنن تو یخچال😑

فکر میکردم فقط شوهر من اینجوریه:))

aliaga
aliaga
چقدر خوبه که

بعضـي از آدمها
بدونند که اگــر
چیزی به روشون نمیاری
از سادگـي نیست

حـــرمت یه روزایی رو نگه میداری
که اونا یادشون رفته...

رها
رها
نمیدانم اگر موسیقی و چایی و قهوه را نداشتم.. اگر با نور و شعر و گیاه حالم خوب نمیشد..
اگر پاییز و بهار و باران و برف را دوست نداشتم..
برای دلخوشی در خالی ترین حالات ممکنِ جهانم، به کدامین اتفاق چنگ میزدم و کدامین طعم و تصویر را بهانه میکردم و کدامین دلخوشی کوچک را در آغوش میکشیدم،
تا به خودم بقبولانم که زندگی هنوزم زیباست... 🌱

پلاک313
پلاک313



🔶شهید مهدی زین الدین

🔸چند روز پیش بچه دار شده بود.دم سنگر که دیدمش،لبه ی پاکت نامه از جیب کنار شلوارش زده بود بیرون.
گفتم:"هان،آقا مهدی خبری رسیده؟"چشم هایش برق زد.
گفت:" خبر که... راستش عکسش رو فرستادن".
خیلی دوست داشتم عکس بچه اش را ببینم.با عجله گفتم:"خب بده، ببینم".
گفت:" خودم هنوز ندیدمش". خورد توی ذوقم.
قیافه ام را که دید، گفت:" راستش می ترسم؛ می ترسم توی این بحبوحه ی عملیات،اگه عکسش رو ببینم، محبت پدر و فرزندی کار دستم بده و حواسم بره پیشش".
نگاهش کردم.چه می توانستم بگویم؟
گفتم:" خیلی خب،پس باشه هر وقت خودت دیدی، من هم می بینم".
╭═━⊰🍃🦋🦋🍃⊱━═╮

aliaga
aliaga
یارو باباش میمیره داشت گریه میکرد،تلفنش زنگ میخوره ،
جواب که میده یهو گریه هاش بیشتر میشن...
میگن کی بود جریان چیه!؟؟ 😟




میگه پشت سر هم داریم بد میاریم! خواهرم بود...اونم باباش مرده... 😐😐😐😂

شامی
شامی
عاقا اول مدرسه ای به نظرتون برم واسه دعوا شنبه یا نه؟
داشته تو دفترچش یادداشت میکرده که تکالیفشون برای اخر هفته چیه ، که عقب میمونه از نوشتن ، معلمش هم بهش میگه بی نظم{-9-}
از اونجایی هم که عشقم خیلی زودرنج و حساس ناراحت شده .
روز اولی به معلمش گفتم که پسرم کنده تو نوشتن گمونم یادش رفته.
فکر کنم یه جلسه ی توجیهی نیاز داره معلمشون=))

aliaga
aliaga
امروز یه لیوان شکستم
در عین ناباوری خانمم گفت :
عیبی نداره حتما حواست نبوده !




رفتم تحقیق کردم فهمیدم این لیوان رو خواهرم قبلا کادو آورده بود😐😂

حضرت@دوست
حضرت@دوست
به کسانی که به شما صدمه می زنند اهمیت نده

لا تهتم بمن أساءُوا إليك.. لقد عَبروا محيطكَ الكبير بزورقهم الوَرقيّ الصّغير فغرقوا فيه تاركين لقلبكَ الجميل مجاديفهم العتيدة كي تُبحر مشاعرك بشكلٍ أفضل... و يغدو العالم من حولكَ أحلى و أجمل.

حضرت@دوست
حضرت@دوست
نخستین بیعت کننده با امام عصر (عج) کیست؟
کتاب درنگستان : هزار نكته باريكتر ز مو اينجاست

دانلود کتاب با ذکر صلوات بر محمد آل محمد
[لینک]
شرح عنوان کتاب در دید گاه

Mohammad Reza
Mohammad Reza
یادته!؟
اون شبی رو میگم که فک میکردی رسیدی به تهش همون شبی که تا صبح اشک ریختی
اون شب گذشت و بازم به زندگیت ادامه دادی
بازم اشتباه کردی و بازم با موقعیت های جدید رو به رو شدی اما هربار قوی تر از قبل، میخوام بگم هر سختی هر‌چقدرم سخت و تلخ باشه بلاخره میگذره و تو از پسش‌ بر‌میای.

Mohammad Reza
Mohammad Reza
یادت نره چقدر طول کشید تا اون بخش از روحتو که ازت گرفتنو دوباره بسازی یادت بمونه تمومِ دردایی رو که کشیدی و هیچکدومشون ندیدن .
یادت نره که چشماشونو بستن و نادیدت گرفتن
خلاصه حواست به خودت باشه .

اِلِکترون‍..!
اِلِکترون‍..!
حواسم از خیال تو پرت نمیشود چرا؟

حضرت@دوست
حضرت@دوست
نامه های دوران عقد

یاایُّتها المعشوق! بعد از السلام و الاحوال پرسی، أنا امیدوارم که مزاجُک عینُ الصحتِ و السلامت باشد. اگر أنت از أحوال أنا خواسته باشی لاملالَ لی به جز فراقِک، که آن هم إنْ شَاءَ الله تعالی فی همین أیام دیدارُنا حاصل شود. باری یا ایُّتها العزیزه، أنا فی آتش عشقک کمثل الماهیتابه سوزانٌ! و جلز و ولزی درآمده. فی کل شبها که أنا سرم را علی المتکا می گذارم، أشکی کمثل الرودخانه جاریه علی البستر و آه سوزانی بسوی آسمان یصعد. الهی أنا قربان انت بروم. أنا قسم می خورم بجانی و بجانک که فی کلِ شبها ابداً خواب فی چشمانی لا یدخلُ و الی الصبح بیدارم و فی هجرِک می گدازم.

صفحات: 15 16 17 18 19

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو