یافتن پست: #حوا
·
مهاجر
لامصب این جمله دایوجان من دا قوجالموشام
افتاده سر زبونم هرکی یه کاری ازم میخواد اینو بهش میگم و انجام نمیدم 😂😂
افتاده سر زبونم هرکی یه کاری ازم میخواد اینو بهش میگم و انجام نمیدم 😂😂
donya 👩👧👦
یه جایی تو رابطه هست که انقدر دوستش داری دلت میخواد ببلعیش، یه جای دیگه هم تو همون رابطه هست که انقدر گند زده به روانت با خودت میگی کاش همون روز بلعیده بودمش.
donya 👩👧👦
دیشب دزد زده به ماشین عموم ضبط و باند همه چیو برده بعد دوربین‌های مغازه کناری رو نگاه کردن دزد رو که نتونستن شناسایی کنن هیچ پسر عمومم لو رفته که داره اونجا پشت هم سیگار میکشه
مهاجر
اگه من میدونستم آخر عاقبت درس خوندن و بدبختی کشیدن و فلاکت کشیدن آخرش میشه اینی که الان هستم همون دوران راهنمایی کتابارو می‌ریختم تو چاه دسشویی میرفتم کارگری
الان برا خودم اوستا شده بودم
ای تف تو این وضعیت تف
الان برا خودم اوستا شده بودم
ای تف تو این وضعیت تف
حضرت@دوست
من کی آزاد شوم از غم دل چون هر دم
من يوم حبيتك ما كان هناك غير الندم والشوق؟
الهدية التي قدمتها لي بدلا من الابتسامة
من يوم حبيتك ما كان هناك غير الندم والشوق؟
الهدية التي قدمتها لي بدلا من الابتسامة
دوست دارم
مال تو
?
من نیاز دارم به کسی که وقتی کم حرف شدم و الکی و زیاد میخندم، وقتی تمرکز ندارم و سر به هوام، وقتی همش نگاهمو از بقیه میدزدم و به در و دیوار خیره میشم؛ بفهمه که حالم خوب نیست، بدونه که دارم تظاهر میکنم به نرمال بودن بخاطر همین همش الکی میخندم، حواسش باشه، بیاد بشینه کنارم، بگه: میدونم خوب نیستی، الکی تظاهر به نرمال بودن نکن، من میشناسمت، واسه من لازم نیست فیلم بازی کنی. مثل همیشه نمیخوای بگی چرا حالت بده؟ اشکال نداره نگو، بیا با هم ساکت باشیم و غصه بخوریم. اصلا بیا بگیر یه نخ، حال بدیامونو دود کنیم...
خانوم میم
قافیه با میم نامت بیت آخر را شکست
غیرتم نگذاشت نامت را بگویم ، بگذریم...
شاعر وقتی در وصف من شعر‌می گه
غیرتم نگذاشت نامت را بگویم ، بگذریم...
شاعر وقتی در وصف من شعر‌می گه
.gif ":درس"){kind=icon}
یاس
فورا
یکی یه قربونی بدید
که خداوند مجدد منو بهتون برگردوند 😌
وی از ساعت دو ظهر تا ۵ و نیم صبح کتری را رو اجاق گداشته بود
با گاز گرفتگی و دود و درد به اعما رفته
تازه ۵ متوجه شد که چرا اتاق دودیه
عه سدم گیجه چه
برم ابجوشی بزارم چایی بخورم
و با نعش کتری موجه شدم
.
یکی یه قربونی بدید
که خداوند مجدد منو بهتون برگردوند 😌
وی از ساعت دو ظهر تا ۵ و نیم صبح کتری را رو اجاق گداشته بود
با گاز گرفتگی و دود و درد به اعما رفته
تازه ۵ متوجه شد که چرا اتاق دودیه
عه سدم گیجه چه
برم ابجوشی بزارم چایی بخورم
و با نعش کتری موجه شدم
.
.gif ":ناراحت"){kind=icon}
مهاجر
سعی کنیم این فرهنگو اینجا جا بندازیم اینکه هر آدمی وقتی تو شرایط نامساعد روحی به هر دلیلی بود و اینجارو محلی برای نوشتن و گفتن دیده بود اگه باهاش همدردی یا حرفای مثبت و حس خوب منتقل نمیکنیم حداقل اون پستو به مسخره و خنده نگیریم کمترینش همینه که سکوت کنیم و اهمیت ندیم🙂
چرا داره ولی پره
قد یه نفر توش جا نبود؟
چرا بود
حواسم نبود
ب نظرم چون براش خرید کرده تو عید دنیا داره پرستاریشو میکنه