یافتن پست: #تنها

(◍•ᴗ•◍)
(◍•ᴗ•◍)
💢

گویند شخصی در حال مرگ بود و قبل از مرگش او وصیت کرد: من ۱۷ شتر و ۳ فرزند دارم، شتران مرا طوری تقسیم کنید که بزرگترین فرزندم نصف آنها را و فرزند دومم یک سوم آنها را و فرزند کوچکم یک نهم مجموع شتران را به ارث ببرند.
وقتی که بستگانش بعد از مرگ او این وصیت نامه را مطالعه کردند متحیر شدند و به یکدیگر گفتند ما چطور می توانیم این ۱۷ شتر را به این ترتیب تقسیم کنیم؟
و بعد از فکر کردن زیاد به این نتیجه رسیدند که تنها یک مرد در عربستان می تواند به آنها کمک کند، بنابراین آنها به نزد امام علی(ع) رفتند تا مشکل خود را مطرح کنند

حضرت فرمودند: رضایت می دهید که من شترم را به شتران شما اضافه کنم آنگاه تقسیم بنمایم. گفتند: چگونه رضایت نمی دهیم،

پس شتر خویش را به شتران اضافه نمود و به فرزند بزرگ که سهمش نصف شتران بود، ۹ شتر داد. به فرزند دوم که سهمش ثلث شتران بود، ۶ شتر داد و به فرزند سوم که سهم او یک نهم بود، ۲ شتر داد و در آخر یک شتر باقی ماند که همان شتر حضرت بود!

سالومه
سالومه
هر کجا سلطان بود، دورش سپاه و لشکر است

پس چرا سلطان خوبان بی سپاه و لشکر است

با خبر باشــید ای چشم انتظاران ظهــــور

بهترین سلطان عالم از همه تنهاتر است



جهت سلامتی وظهورآقا امام زمان(عج)صلوات

اللهم صل علی محمد وآل محمدوعجل فرجهم

❤
لحظه خدا حافظی انتخابم سکوت است
ترجیح میدم سکوت کنم ، سربه زیر حتی بدون نگاه ، تا مبادا خدایی ناکرده کوه احساساتم قلیان کند ومواد مذاب کلمات این آتشفشان تنها کلبه خاطرات مارا به آغوش گیرد.
ترجیح میدهم سکوت کنم تا آتش به اختیار شدن بروز احساساتم دلیلی بر شلیک کلمات نشود تا پای رفتنت زخمی شود. واما تو ، بهتر که مثل همیشه سکوت کردی ومن فکر کردم توهم مثل منی..

donya
donya 👩‍👧‍👦
کسی از نیما خبر داره؟
نیستش چن وقته
گفته بود حالش خوش نیس

aliaga
aliaga


pedram
pedram
امروز خود را با چی شروع کردی؟:))
من با چخه شنیدن:)):))

رها
رها
تا مسواک میزنم، معده ی احمقم تازه میفهمه ک گشنه س :/

مهاجر
مهاجر
هرچه‌قدر که بیشتر احساس تنهایی کنی
احتمال شروع یک رابطه‌ی احمقانه؛ بیشتر می‌شود..

📚 تیمارستان ایالتی ؛ اثر ریچارد براتیگان

Elham
Elham 👩‍👧‍👦
جا علوسم چ خالیه:اکلیلی @Samanh

♡✓
♡✓
تنها یک‌بار می‌توانست
در آغوشش کشند،
و می‌دانست
آن‌گاه
چون بهمنی فرو می‌ریزد


نامش برف بود
تنش برفی
قلبش از برف
و تپشش
صدای چکیدن برف
بر بام‌های کاگلی
و من او را
چون شاخه‌ای که زیر بهمن شکسته باشد
دوست می‌داشتم





♡✓
♡✓
غلتیدنِ بـاران ....
برگـونہ ۍ سـردِ زمین ...
خبـر از عصـرجمعه
لبـریز از تنهایـے میدهد ...
و من در تڪرارِ عادتِ
دوست داشتن تو ....
چشمهایـم را در مسیرِ آمدنت
پیـوستہ میـدارم نگران از اینکه.. ...
روزگـار ...
آرزوۍ دیـدار تـورا محـال ڪند...
یا آمیـزشِ اشڪ و بارانِ
نشسته بردیـده ام ....
چشـمِ انتظـارِ مـرا تـار ڪند ...




EDRIS
EDRIS
آسمونم دلش غصه داره
حق داره هر چی امشب بباره...

Nariman
Nariman
شب بخیر و خدا نگهدار

♡✓
♡✓
اول از همه برایت آرزومندم که عاشق شوی.
و اگر هستی، کسی هم به تو عشق بورزد؛ و اگر اینگونه نیست، تنهائیت کوتاه باشد. 
و پس از تنهائیت، نفرت از کسی نیابی...

" ویکتور هوگو "

❤
روزی دختری خواهم داشت شبیه خودم باچشمهایی درشت که همه ی دنیا را زیبا میبیند عاشقانه زندگی میکند، تنفر برایش بی معناست، مهربانی را یادش میدهم، اعتماد راهم...یادش میدهم همه دنیایش را با مادرش قسمت کند، حتی خطاهایش را،آن وقت هیچ وقت تنها نمی ماند ...نمیگویم دخترم بترس ازمردها می گویم بترس ازگرگها، مردهاکه گرگ نیستند، پدرت فرشته ای است که روزی خدا او را فرستاد و روح تنهای مرا لمس کرد و نگذاشت ، تنهابمانم....روزی دختری خواهم داشت شبیه خودم اما بسیار قوی تر، بسیار بخشنده تر، بسیار مهربان تر و بسیار صبور تر...:تپش

صفحات: 14 15 16 17 18

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو