#در-بستر-اشک
بگذار که در حسرت دیدار بمیرم
در حسرت دیدار تو بگذار بمیرم
دشوار بود مردن و روی تو ندیدن
بگذار به دلخواه تو دشوار بمیرم
بگذار که چون ناله ی مرغان شباهنگ
در وحشت و اندوه شب تار بمیرم
بگذار که چون شمع کنم پیکر خود آب
در بستر اشک افتم و ناچار بمیرم
می میرم از این درد که جان دگرم نیست
تا از غم عشق تو دگربار بمیرم
تا بوده ام، ای دوست، وفادار تو بودم
بگذار بدانگونه وفادار بمیرم
من اگه قراره شکارچی باشم
میشم شکارچیِ یه شیر
نه شکارچیِ موش..
شاید نتونم شیره رو شکار کنم اما حداقل میدونم دارم دنبال شیر میدوعم..
حتی شایدم از گشنگی بمیرم اما بازم حقارت رو قورت نمیدم..
میخوام یه نصیحتی بهت بکنم!!!
اگه روزی خواستی با یه آدمی بری تو رابطه شکارچیِ اون شیره باش(:
تو گوشی قدیمیم دنبالِ یه شماره میگشتم
دیدم آخرین پیـامی که بهش دادم این بود:
انقدر حالم بده که دلم میخواد بمیرم..
جالب اینجا بود که هر چی فکر کردم یادم
نیومد بابت چی انقد ناراحت بودم!
خواستم بگم روزهای سخت رو انقد جدی
نگیریـد؛ روزی میرسه که نه خودش و نه
دلیلش، دیگه یادتون نیست ...