سارا
حلالم کن اگر روزی گرفتار دلت بودم ......
نفهمیدم که خوش بودی و تنها مشکلت بودم
تو قاب عکس این دنیا فقط چشم تو را دیدم
حلالم کن اگه هر شب تو افکار تو چرخیدم
خودت هر روز میگفتی که از تنهائی بیزاری
بگو این لحن دلگیرو هنوز در خاطرت داری
گلوم سر شاره از بغضه،یه بغض تلخ و پژمرده
یه موسیقی پر درده از یه آهنگساز سر خورده
سارا
یه وقتایی لازمه بن بست آخر نباشید
یه وقتایی لازمه باتلاق بعد از گودال نباشید
یه وقتایی لازمه آهِ ته مغز نباشید
یه وقتایی لازمه بغض آخر شب نباشید
یه وقتایی لازمه خاطره بدِ پس ذهن نشید
یه وقتایی لازمه سردرد بعد از بحث طولانی نباشید
یه وقتایی لازمه اون قطره آخری که لیوانو لبریزمیکنه نباشید
یه وقتایی لازمه بغضِ لعنتی بعد از تنهایی نباشید
یه وقتایی لازمه سکوت کنید و شرایط رو بدتر از این نکنید،همین.
fatme
جنگه ! تو ذهنم جنگه ، دعواس ، دغدغه ،
فکر ، حرف ، خستگی ، بغض ، فشار ،
خانواده ، دوست ، درد .
ترنم بانو♥️
شده باران بزند بر بدن پنجرهات
ناگهان بغض بیفتد به تن حنجرهات
▪️
گفتم:
- کی میدونه فردا چی قراره بشه!
اگه جنگ بشه چی؟!
خندید، گفت:
+ میترسی؟
دستامو پیچیدم دور خودمو سرمو گذاشتم رو زانوم
- تو نمیترسی؟
نگاه ازم گرفت
+ نه! هرکی یجوری میمیره دیگه؛ ما هم اینجور...
از پشت پرده ی اشک تار میدیدمش
- فکر کن مرگِ عزیزاتو به چشم بیینی و نتونی کاری کنی...
ترسناکه دیگه! نیست؟!
نفسشو سنگین داد از سینه بیرون
+ رسمِ دنیا همینه؛ کاریش نمیشه کرد...
اما میشه قبل اینکه از دست بدیم همو، هوای همو داشته باشیم، خوب بخوایم برا هم، بجنگیم برای حال خوش همدیگه، از عشق بگیم، از دوست داشتن...
قبل از اینکه دیر بشه، قبل از اینکه از دستِ هم بریم، چه با جنگ، چه بی جنگ!
سر از روی زانو گرفتم و با بغض گفتم
+ دوستت دارما...
خب؟
لبخند زد.
- از اون دوستت دارمایی که از ترسِ فردای جنگه؟
پاک کردم خیسیِ زیر چشمامو
+ از اون دوستت دارمایی که واقعیه، که همیشگیه، که دِلیه...
چه با جنگ، چه بی جنگ!