یافتن پست: #بدیم

(◍•ᴗ•◍)
(◍•ᴗ•◍)
💢

در زمان موسي خشكسالي پيش آمد. آهوان در دشت، خدمت موسي رسيدند كه ما از تشنگي تلف مي شويم و از خداوند متعال در خواست باران كن.

موسي به درگاه الهي شتافت و داستان آهوان را نقل نمود .خداوند فرمود: موعد آن نرسيده است. موسي هم براي آهوان جواب رد آورد.

تا اينكه يكي از آهوان داوطلب شد كه براي صحبت ومناجات بالاي كوه طور رود. به دوستان خود گفت: اگر من جست و خیز کنان پایین آمدم بدانيد كه باران مي آيد وگرنه اميدي نيست.

آهو به بالاي كوه رفت و حضرت حق به او هم جواب رد داد. اما در راه برگشت وقتي به چشمان منتظر دوستانش نگاه كرد ناراحت شد ، شروع به جست و خیز کرد و با خود گفت: دوستانم را خوشحال مي كنم و توكل مي نمایم. تا پایین رفتن از کوه هنوز امید هست.

تا آهو به پائين كوه رسيد باران شروع به باريدن كرد!...

موسي معترض پروردگار شد. خداوند به او فرمود: همان پاسخ تو را آهو نیز دریافت کرد با این تفاوت که آهو دوباره با توکل حرکت کرد و اين پاداش توكل او بود..

⭕⭕یادمان باشه در همه حال ناامید نشیم و توکل به خدا داشته باشیم⭕⭕

محمّد
محمّد
میخواستم بگم مثل تموم عالم حال منم خرابه ولی خب نیست :|
نه اینکه غم و دردی نداشته باشم، اتفاقا الان از بدترین ایام زندگیمه و اتفاقات بدی داره رقم میخوره که اصلا نمیخوام در موردش صحبت کنم ولی دلیل نمیشه بخواد حالم خراب باشه
توقع ما گاهی از زندگی چیزی غیر از ماهیت زندگیه
ما تو این دنیا نیومدیم که بهمون خوش بگذره الزاما( حالا اگه بگذره که چه بهتر) ولی نباید سختی ها، غم ها و ... ما رو تحت تاثیر خودشون قرار بدن
ما باید مسلط بر زندگیمون باشیم ن برعکس

شامی
شامی
{-95-}{-95-}
میریم واسه مسابقه{-130-}
هرکس میتونه ، به دوتا عکس رای بده.
بیشتر از دوتا شمارش نمیشه.
و فقط هم شماره ی عکسا رو بذارید.
چهارشنبه ساعت 5 عصر هم روز اخر مسابقست .



یاس
یاس
گاهی‌ به‌ خودت یادآوری‌کن، که‌ وقت گذاشتن‌واسه
خودت اسمش‌خودخواهی‌نیست بلکه
مراقبت از خودته اگه خودت، هوای‌ خودت نداشته
باشی‌و "از خودت مراقبت نکنی هیچ‌کس این‌کارو"
برات نمی‌کنه. مراقبت از خودت اولویت باشه:هعی.

بهار نارنج
بهار نارنج

اینم خوب بود :ناز

(◍•ᴗ•◍)
(◍•ᴗ•◍)
💢

روزی ملانصرالدین خرش را گم کرده بود ملا راه می رفت و شکر می کرد. دوستش پرسید حالا خرت را گم کرده ای دیگر چرا خدا را شکر می کنی؟
ملا گفت به خاطر اینکه خودم بر روی آن ننشسته بودم و الا خودم هم با آن گم شده بودم!

شامی
شامی
{-95-}مسابقه مسابقه{-95-}

مسابقه * عکس از لب *💋
داداشام {-204-}، آبجیام {-83-}
خب دیگه بعد یه ماه روزه و عبادت یه مسابقه میتونه سرگرمیه خوبی باشه (البته مسابقش برای بعد ماه رمضونه) الان پیش زمینشو گذاشتم که بعد رمضون شروع بشه
و قشنگ و درست و حسابی یه ماه عبادتتون و بشوره و ببره=))
شرکت کننده ها یه عکس از لباشون تو پی وی برام میفرستن تا امادشون کنم برای مسابقه ،و اینکه از جانب من هیچ اسمی از صاحب عکس برده نمیشه خیالتون راحت .مگه اینکه طرف خودش بخواد بگه عکسش کدومه .
از اونجایی که اقایون هم ممکن شرکت کنن خانما لطفا بدون هیچ ارایشی عکس از لبشون بفرستن .
عزیزایی هم که تو مسابقه شرکت نمیکنن حداقل تو رای دادن شرکت کنن:-S
پایه این که بذاریم این مسابقه رو؟؟؟؟؟؟؟؟؟

(◍•ᴗ•◍)
(◍•ᴗ•◍)
〈🦋🌦〉
این‌جملہ‌رو‌خیلے‌شنیدیم
کہ‌میگن...
شانس‌آوردم‌...
نہ‌جانم!شانس‌نیاوردی
خـ‌ ُـدا‌‌خواست‌برات،اگر‌شد...🙂🖇!
خداخواست‌برات،اگر‌نشد...
حیفہ بے‌انصافیہ😐!
کار‌ی‌رو‌کہ‌خُـدا‌‌ انجام‌داده
ب چیز دیگه نسبت بدیم!"

📻⃟🌱¦↭

WeT
WeT
دقیقا از چندم میتونیم آهنگ گوش بدیم ؟😐😐

(◍•ᴗ•◍)
(◍•ᴗ•◍)




سلام. وقت شما بخیر . خدا رو شکر به روز هجدهم دوره رسیدیم. بعضی از پرسشهایی که پاسخ اونها رو در درس امروز می شنوید:

❓قهرمانانِ بندگی کیا هستن؟
❓چرا گاهی کارهای فرهنگی برکت نداره؟
❓وظیفه اجتماعیِ فراموش‌‌شده‌ی ما، چی هست؟
❓تا چه اندازه باید برای کارهای‌ اجتماعی وقت بگذاریم؟

❓بزرگترین کار تربیتی که میتونیم انجام بدیم، چیه؟
❓چی شد که حاج قاسم اینقدر بزرگ شد؟
❓کجا فداکاری ممنوعه؟



شامی
شامی
با عشقم داشتیم تکالیفش و حل میکردیم که رفت سرویس.از سرویس که اومد دیدم یه بغضی داره ،
+ میگم چی شده؟
_ میگه هیچی
+جاییت درد میگیره؟
_ نه
+ پس چته مامان؟
_ هیچی ،فقط دلم میخواد گریه کنم شما نبینین :(
بغلش گرفتم
+ تو بغلم گریه کن مامان.
یکم که گریه کرد
_ میگه اون فیلم چینیه بود که باهم دیدیدم‌ ،مامان با بچش از اونجا رفته بودن ، مامان رو بردن زندان و مرد . نمیخوام مثل اون بشی :-S:اشک.
کلا بچم تو فاز مردن منه:گگگ

WeT
WeT
الهام علیف
دیپلمات های سفارت ایران در باکو رو اخراج کرده و ۴۸ ساعت وقت خروج داده بهشون 😐😐😐😐

شامی
شامی
جز ۱۶ قرآن با صوت استاد سعدالغامدی⚘


شامی
شامی
جز ۱۵ با صوت استاد سعدالغامدی⚘


(◍•ᴗ•◍)
(◍•ᴗ•◍)
💢

یه شیر رو میندازن تو قفس
بهش سوسیس کالباس میدن
شیره میگه: من آهو میخوردم این چیه ؟!

بهش میگن اونقدر گرسنه می‌مونی تا همینو بخوری، شیر چند روز بعداز شدت گرسنگی سوسیس رو میخوره
چند روز بعد به جای سوسیس، استخون میندازن جلوش، ‏شیره میگه: بابامن به سوسیس عادت کردم، این چیه ؟!

بهش میگن اونقدر گرسنه می‌مونی تا استخون رو بخوری!
شیر چند روز بعد از شدت گرسنگی استخون رو میخوره.

بعد یه مدت به جای استخون یونجه میریزن جلوش.
شیر میگه: بی انصافها من الاغی که یونجه رو میخوره رو درسته قورت میدادم اینو نمیخورم دیگه...‏بهش میگن اونقدر گرسنگی میکشی تا یونجه رو هم بخوری.
شیر یه مدت مقاومت میکنه ولی بالاخره یونجه رو هم میخوره.

یه مدت بعد هیچی بهش نمیدن
داد میزنه: من به یونجه عادت کردم
اینو دیگه چرا نمیدین بخورم ؟!

بهش میگن یونجه‌ی مفت نداریم
باید صدای الاغ دربیاری تا بهت یونجه بدیم!!

صفحات: 10 11 12 13 14

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو