یافتن پست: #ایمان

رها
رها
موهای سفیدم تعدادشون دو رقمی شد {-82-}

FOTROS
FOTROS
خدای من...🤍
تمام‍ زندگی ام را خودت نقاشی کن❤️‍🩹
من به قل‍م‍ طُ ایمان دارم‍ :)




(◍•ᴗ•◍)
(◍•ᴗ•◍)
💢

دو برادر به نام اسماعیل و ابراهیم در یکی از روستاها، ارث پدرشان یک تپه کوچکی بود که یکی در یک سمت و دیگری در سمت دیگر تپه گندم دیم می کاشتند.
اسماعیل همیشه زمین اش باران کافی داشت و محصول برداشت می کرد ولی ابراهیم قبل از پر شدن خوشه ها گندم هایش از تشنگی می سوختند و یا دچار آفت شده و خوراک دام می شدند و یا خوشه های خالی داشتند.
ابراهیم گفت: بیا زمین هایمان را عوض کنیم، زمین تو مرغوب است. اسماعیل عوض کرد، ولی ابراهیم باز محصول اش همان شد.
زمان گندم پاشی زمین در آذرماه، ابراهیم کنار اسماعیل بود و دید که اسماعیل کار خاصی نمی کند و همان کاری می کند که او می کرد و همان بذری را می پاشد که او می پاشید.
در راز این کار حیرت ماند. اسماعیل گفت: من زمانی که گندم بر زمین می ریزم در دلم در این فصل سرما، پرندگان گرسنه راکه چیزی نیست بخورند، آنها را هم نیت می کنم و گندم بر زمین می ریزم که از این گندم ها بخورند ولی تو دعا می کنی پرنده ای از آن نخورد تا محصولت زیاد تر شود. دوم این که تو آرزو می کنی محصول من کمتر از حاصل تو شود در حالی که من آرزو دارم محصول تو از من بیشتر شود.

aliaga
aliaga
بیچاره من:|

هر چی دلتون میخواد بهم میگید آخر سرم هیچی نمیگم:|:هعی

آی ام خیلی مظلوم:هعی

حسین
حسین
خدایا
بجز خودت به دیگرى واگذارمان نکن

سلامتی رانصیب خانواده هایمان
آرامش رانصیب خانه هایمان
ودلخوشی رانصیب دلهایمان گردان

خدایا همه ی نگرانیامونو بگیر و به قلب و روحمون آرامش عطا کن

aliaga
aliaga
یادش بخیر کودکی. روزی که دست هم‌بازی کوچکم را می‌گرفتم. کوچه‌ها را یکی یکی رد می‌کردیم تا برسیم به آن باغ قدیمی. بعد بنشینیم کنار حوض بزرگش و ماهی‌ها را تماشا می‌کردیم. ماهی‌هایی که بازیگوشی‌شان کم از بازیگوشی ما نداشت. بعد من چشم می‌شدم و او قایم می‌شد. من می‌گفتم«من چشم می‌شوم.» او می‌خندید و می‌گفت: «من چشم می‌گذارم.» تا غروب قایم باشک بود و بی‌خیالی. اگر زمین خوردنی بود، به سنگ‌های بی‌احساس نبود. حتی سنگ‌ها و سنگفرش‌ها برایمان دوست و رفیق بودند ...

(◍•ᴗ•◍)
(◍•ᴗ•◍)
💢

در روزگاران قدیم مردی ثروتمند و غنی وجود داشت که با وجود بی نیازی اش از مال و منال دنیا همیشه پر از اضطراب و دلواپسی بود. با اینکه از همه ثروت های دنیا بهره مند بود هیچ گاه شاد و خوشحال دیده نمی شد.

او خدمتکار جوانی داشت که ایمان درونش موج می زد. و همیشه تنها کسی که به او امید به زندگی می داد همین خدمتکار جوان و مومن بود.

روزی خدمتکار وقتی دید مرد تا حد مرگ نگران است به او گفت: ارباب آیا حقیقت دارد که خداوند پیش از به دنیا آمدن شما این جهان را اداره می کرد؟ او پاسخ داد: بله همین گونه بوده که می گویی…

خدمتکار جوان دوباره پرسید: آیا درست است که خداوند پس از آنکه شما دنیا را ترک کردید آنرا همچنان اداره می کند؟ ارباب ثروتمند پاسخ داد: بله همینطور خواهد بود…

خدمتکار با لبخندی زیبا بر روی لبانش گفت: پس چطور است به خدا اجازه بدهید وقتی شما در این دنیا هستید او آنرا اداره کند؟

👌یا عماد من لا عماد له

donya
donya 👩‍👧‍👦
دختر روز نمیخواد، شوهر میخواد
با قیافه دیوید بکام
ثروت ایلان ماسک
ایمان نجم‌الدین شریعتی

سجـــاد
سجـــاد
لطفا اگه ایمانت ضعیفه نخون
مطمئناً شیطون نمیزاره این کارو بکنی.....
.
.
.
.
.
.
.
یه شارژ 5000 تومنی بفرست ﻭﺍﺳﻪ ﻣﻦ
ﺍﻣﺸﺐ ﺧﺒﺮ ﺧﻮﺑﯽ ﻣﯿﺸﻨﻮﯼ
پولدار میشی
کلا خوشبخت میشی دیگه
نفرستی فلج میشی خسیس بدبخت {-18-}

@aliaga

پول زور وده!{-7-}

aliaga
aliaga
صبوری با
خانواده عشق است،
صبوری با
دیگران احترام است،
صبوری با
خود اعتماد به نفس است،
صبوری در راه خدا، ایمان است

(◍•ᴗ•◍)
(◍•ᴗ•◍)
💢

قرار بود پارچه ی کت و شلواری اهدایی به مدرسه، میان شاگردان قرعه کشی شود.
معلم گفت تا هر کس نامش را روی کاغذ بنویسد تا قرعه کشی کنند
وقتی نام حسن درآمد، خود آقا معلم هم خوشحال شد
چرا که حسن به تازگی یتیم شده و وضع مالی اش اصلا خوب نبود.
وقتی معلم به کاغذ اسامی بچه ها نگاه کرد؛
روی همه ی آنها نوشته شده بود: حسن...

مهربانیهای صادقانه، کودکی هایمان را از یاد نبریم ...

(◍•ᴗ•◍)
(◍•ᴗ•◍)
💢لحظه‌ای تامل

🔹همه ما وقتی جلوی دوربین می‌ایستیم سعی می‌کنیم بسیار خوب بایستیم و چهرۀ خود را زیبا کنیم. تبسم کرده و موهایمان را مرتب می‌کنیم و... می دانید چرا؟
چون زمان عکاسی می‌دانیم آن عکس را خواهیم دید و دوست نداریم هرگز خود را بد و با عیب و نقص ببینیم.
ای کاش در همۀ لحظه‌های عمر، رفتار و وجود خود را مرتب می‌کردیم که گویی همیشه جلوی دوربین عکاسی هستیم، چون همیشه دیگران برعکس خودمان که عاجزیم، از ما عکاسی می‌کنند.

(◍•ᴗ•◍)
(◍•ᴗ•◍)
-غصه‌هایمان‌زیاداست،ولی‌خوردنی‌نیست !
غصه‌هارابایدریخت‌دور ..
درحوالی‌ماغصه‌خوردن راعلامت‌ممنوع‌🚫زده‌اند !
💛📸👧🏻^^

صفحات: 14 15 16 17 18

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو