یافتن پست: #آهنگ

نعیم
نعیم
درود بر همه

خوابین یا بیدار؟{-54-}

(◍•ᴗ•◍)
(◍•ᴗ•◍)
سلام :سمانه -صبح بخیر-
بفرما شیرینی ماه ربیع الاول:به

Negin
Negin

حتی با این آهنگ اشکم درومده :گگگ

رها
رها
ای رویاااایمممم تو بیا تو بیا با من، تو کجا تو کجا تا من تو کجااااا تا من :اکلیلی

آهنگ عرفان طهماسبی >>>>>

خانوم میم
خانوم میم
آهنگ خوب
برای پاییز مزخرف

آقای پورشه دار{-172-}
این اهنگه نه اون {-172-}


WeT
WeT
تا اوج خوشبختی پرواز کن بی من ،،،

?
?
اون دوتا چشمای خوش حالت همه دنیای من بود

Abolfazl
Abolfazl
آهنگ دستگرمی ۱۰۰ علی اوج رو گوش بدید.هر کی تونست بگه کدوم قسمت به من تیکه انداخته جایزه داره

shahin
shahin
تِه وِسه خِرِشت کِمه{-171-}
سبزی خِرِشت کِمه:))
اَتا خِشگل دارمی وِه نگینه{-180-}
رو انگشتر جا الماس وه نگینه {-140-}
خوش رنگ و لعاب و بر و رو:خجالت
قشنگ و مهربون و خوش رو{-165-}
تفلدت مفالک نگین جونم:قلب @alone00



aliaga
aliaga
هرطرف سرمو میچرخونم فقط کچل میبینم



جدیدا چقدم کچل زیاد شده تو مملکت{-36-}

(◍•ᴗ•◍)
(◍•ᴗ•◍)
💢

روزی از روزها تاجری در یکی از روستاها، مقدار زيادي  گندم و جو خرید و گونی‌ها را در ماشینش گذاشت و می‌خواست آن‌ها را به شهر ببرد و به انبار انتقال دهد.
در بین راه از پسری بچه‌ای سؤال کرد که تا خارج شدن از روستا چقد راه است و چقد طول میکشد؟ پسربچه پاسخ داد: درصورتی که آرام و آهسته بروید حدود ۱۰ دقیقه ديگر به جاده اصلی می رسید، ولی درصورتی که بخواهید با سرعت حرکت کنید ۳۰ دقیقه و یا احتمالا بیش‌تر طول بکشید تا به جاده اصلی برسید.
تاجر از این که در پاسخ پسر تضاد وجود داشت ناراحت شد و فکر کرد او پسرک بی تربیتی است که تاجر را به بازي گرفته پس به پسرک بد و بی راه گفت و پایش را بر پدال گاز گذاشت و به سرعت حرکت کرد.
ولی پنجاه متر بیشتر نرفته بود که چرخ خودرو به سنگی اصابت کرد و با تکان خوردن خودرو، تمامی محصول به زمین ریخت. تاجر وقت زيادي براي جمع کردن محصول ریخته شده صرف کرد و زمانی که خسته و کوفته به طرف ماشین بر می‌گشت یاد حرف‌های پسر بچه افتاد و هنگامی که منظور وی را فهمید که جاده پر از کلوخ است پس بقیه راه را آهسته و بااحتیاط طی کرد.

?
?
حرفهایی که می زنیم دست دارند، دستهای بلندی که گاهی گلویی را می فشارند و نفس فرد را می گیرند، حرفهایی که می زنیم پا دارند، پاهای بزرگی که گاهی جایشان را روی دلی می گذارند و برای همیشه می مانند، حرفهایی که می زنیم چشم دارند، چشم های سیاهی که گاهی به چشم های دیگران نگاه می کنند و آنها را در شرمی بی کران فرو می برند!

سخت‌ترین روزهای زندگی همان روزهایی است که انسان خسته می‌شود. نه خستگی که برای کار زیاد یا مشغله‌های روزمره دچارش می‌شوی. نه. این خستگی با هیچ استراحتی رفع نمی‌شود. یک چیزی فراتر از جسم است و ذهن و روح انسان را درگیر می‌کند. گاهی با یک اتفاق کوچک خودش را نشان می‌دهد و گاهی با یک تصمیم اشتباه. گاهی هم حرفِ مردم آن را برایمان به ارمغان می‌آورد. خوب فکر کن، حتما تا حالا تجربه‌اش کرده ای! یا خودت کسی را خسته کردی یا کسی تو را خسته کرده است. حرفِ همان آدم‌هایی که چیزی از تو نمی‌دانند، اما نصیحت ها، کنایه ها، قضاوت‌ها و سوالهایشان تمامی ندارد.

شاید آن‌ها خبر ندارند که انسانِ خسته گوشه گیر و فراری می‌شود، از دورهمی و جمع‌های دوستانه و به به آهنگ‌های غمگین و تنهایی رو می‌آورد

Negin
Negin
شمال،بغض،دلتنگی و
صدای معین..



رها
رها
امشب که شراب جان مدامست مدام/
ساقی شه و باده با قوامست قوام/
اسباب طرب جمله تمامست تمام/
ای زنده‌دلان خواب حرامست حرام😇



-حالشو توی اون شب ب بهای جان خریدارم :خسته

حضرت@دوست
حضرت@دوست
هیس آرام.
صاحب دلی مرد


صفحات: 8 9 10 11 12

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو