یافتن پست: #آغوش

سارا
سارا
باید کسی باشد
که به خواب هایت سَرَک بکشد
جایِ فصل‌ها را عوض کند ...

ستاره‌ها را بچیند رویِ بالشتَت
دردهایت را بتکاند
ترس‌هایت را فراری دهد
دست به موهایت بکشد

و آرام در آغوش بگیردَت و بگوید :
آرام بخواب ...

بیدار که شدی ، من اینجا هستم ...

حیران
حیران
قبل از آن که دل برنجانی کلامت را بسنج،
تیرِ رفته بر نمی‌گردد به آغوشِ کمان!

حضرت@دوست
حضرت@دوست
چون سایه مرا تنگ در آغوش گرفته ست
خوش باد مرا صحبت این یار سرایی


سارا
سارا
🌹🍃
تا خدا هست
به مخلوق دمے تڪیه مڪن
ڪه خدا ڪوه ثبات است
و بشر عین نیاز...
باور نمیڪنم خدا به ڪسے بگوید:
“نه”
خدا فقط سه پاسخ دارد:
١- چشم....
٢- یه ڪم صبر ڪن....
٣- پیشنهاد بهترے برایت دارم....
همیشه در فشار زندگے اندوهگین مشو
شاید خداست ڪه در
آغوشش میفشاردت
براے تمام رنجهایے ڪه میبرے صبر ڪن
صبر اوج احترام به حڪمت خداست

سارا
سارا
آغوش تو و عشق من و نغمه‌ی سازم
دریا و گُهر باشد و... غوغایِ نیازم

باید به نفسهای تو آرام بگیرم
با زَخمه‌ی چشمت، دل و جان را بنوازم

وقت است که ای ناب‌ترین سمفونی عشق
از خلوتِ بِکرِ بدنت شعر بسازم

در شهر دلم ولوله افتاده، بیا که...
چشمان غزل‌ریز تو شد محرم رازم

دلتنگ شدم... کاش پیامی بفرستی
پایان بده این دلهره و سوز و گدازم

در من فوران می‌کند احساس تو، بنشین
تا با نفست یک غزل تازه بسازم

سارا
سارا
‍ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌♥️ℒℴνℯ♥️
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
             صبح
یعنى صراحت ابراز عشق،
    به آنهایی که دوستشان داریم...
         امروز همه را دوست بدار...

                  ببخش...
ایمان داشته باش...ترسها را بیرون         بریز...خدا را صدا بزن...
    امروز روز موفقیت توست
       به شرط خندیدنت...بخند…
              تو در آغوش خدایى….

           سلاااااالللرم
صبحتون مملوازعشق ومهربانى

حیران
حیران
یا چشم بپوش از من و از خویش برانم
یا تنگ در آغوش بگیرم که بمیرم

سارا
سارا
آدمش را که پیدا کردید ...
همه را کنار بزنید و برایش جا باز کنید!
مغز و قلبتان را از همه چیز خالی کنید
و هیچ ترازویی برای مقایسه باقی نگذارید!
آنوقت اجازه بدهید؛ اجازه بدهید
به چشم هایتان خیره شود
اجازه بدهید دستانتان را ببوسد
اجازه بدهید هرچقدر که دلش می‌خواهد
شما را به آغوش بگیرد؛ اجازه بدهید
پشت بند حرف‌هایتان ذوق کند
بگوید الهی بمیرم، الهی دورت بگردم و ...
باور کنید، بی آنکه بفهمید وابسته می‌شوید
و عشق دوباره جان می گیرد!
زندگی زیست است، نه فیزیک و ریاضی
که آنقدر قاعده و عدد و
ماشین حسابی اش کرده اید ...!

سارا
سارا
‌کاش در تندیس آدم دل نبود
این همه غم داخلش منزل نبود

کاش جای هر غمی آغوش بود
عاشقان را جرعه ای دمنوش بود

کاش میشد قلبها را لمس کرد
لحظه های عاشقی را حبس کرد

کاش میشد عشق را از سر نوشت
هرکسی تقدیر خود را می نوشت

کاش جنس قلب ما از شیشه بود
جای احساسات هم اندیشه بود

کاش می‌شد عکس دل را قاب کرد
لحظه های بی کسی را خواب کرد

کاش دنیا مهربان و ساده بود
شعر خوشبختی مارا می سرود

حضرت@دوست
حضرت@دوست
چون سایه مرا تنگ در آغوش گرفته ست
خوش باد مرا صحبت این یار سرایی


سارا
سارا
قشنگ ترین تعریف لانگ دیستنس هم میرسه به محمود درویش
اونجا که میگه :
نه دوری که منتظرت باشم
و نه نزدیک که به آغوشت کشم
نه از آنِ منی که قلبم تسکین گیرد
و نه از تو بی‌نصیبم که فراموشت کنم

حضرت@دوست
حضرت@دوست
وین نیمه جان سوخته از اشتیاق را
خاکستر از حرارت آغوش او کنم


حضرت@دوست
حضرت@دوست
می گشاید دود شب آغوش خویش
زندگی را تنگ می گیرد به بر


صفحات: 13 14 15 16 17

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو