یافتن پست: #تشنج
.gif ":هق"){kind=icon}
دوباره تپش
·
شوخی خرکي هم...
خانوم اِچ
بیاید برا کسایی که خودکشی میکنن بیشتر دعا کنیم
اونا هم این دنیاشون زهر مار بوده هم اون دنیاشون
بنظرم جز بد بخت ترین هان
خواهش میکنمممم براشون دعا کنید
اونا هم این دنیاشون زهر مار بوده هم اون دنیاشون
بنظرم جز بد بخت ترین هان
خواهش میکنمممم براشون دعا کنید
...
.gif ":جر"){kind=icon}
Tasnim
دیروز فسقل از رو صندلیش افتاد و دستش شکست و من امروز نرفتم امتحان دانشگاه رو بدم و عالم و آدم رو از مشکلی که برام پیش اومد خبر کردم. دانشگاه با اینکه هفته بعد بیام امتحان بدم موافقت کرد و خدا رو شکر به موقع دست فسقل رو گچ گرفتیم و من دیشب راحت خوابیدم.
از اون طرف دوستم که شرایط تحصیلش عینا مثل منه، دیشب برای بار چندم دخترش تشنج کرد و تا صبح بیمارستان بود. و صبح رفت امتحانش رو داد و چون اصلا نخونده بود امتحانش رو خراب کرد. اونوقت اون میگه خدا بزرگه و مهربونه. من میگم خدایا مگه من چی کار کردم بدبخت شدم.
چقدر از خودم خجالت کشیدم و احساس حماقت کردم از این همه بی ظرفیتی
از اون طرف دوستم که شرایط تحصیلش عینا مثل منه، دیشب برای بار چندم دخترش تشنج کرد و تا صبح بیمارستان بود. و صبح رفت امتحانش رو داد و چون اصلا نخونده بود امتحانش رو خراب کرد. اونوقت اون میگه خدا بزرگه و مهربونه. من میگم خدایا مگه من چی کار کردم بدبخت شدم.
چقدر از خودم خجالت کشیدم و احساس حماقت کردم از این همه بی ظرفیتی
خانوم میم
غروب شلمچه بود
بدو بدو های دوییدن برای پیدا کردن بچه ها خستم کرده بود.
اون سال اولین سالی بود که هیچ کدوم از پسرا همراهمون نیومده بودن و ما چهار تا دختر مسئولیت اتوبوسای راهیان نورمون داشتیم.
شب قبلش یکی از بچه هامون تو خوابگاه حبیب الهی تشنج کرده بود و دو تا دیگه از بچه ها برده بودنش بیمارستان و عملا مسئولیت کاروان مونده بود رو دوش من.
یادمه غروب شلمچه بود
چند تا از بچه ها گم شدن ،و ما حتی بدون اینکه پرچمی نشونی چیزی داشته باشیم باید در به در دنبالشون می گشتیم ، تلفنا نمی گرفت ،ومن چند بار مسیر اتوبوسا رو دوییده بودم فریاد می زدم بچه های گیلان .... بچه های گیلان....
یه جا خسته شدم ،استرس اینکه اگه بلایی سرشون اومده باشه ، اگه پیدا نشن چه جوابی باید به کیا بدم کلافم کرده بود... همونجا نشستم و گریه کردم و گفتم شهید خرازی من پیداشون نمی کنم خودت پیداشون کن و بیار
یادمه
غروب شلمچه بود ، تو اتوبوس همین صوت سلحشور پخش می شد ، سرم رو شیشه بود ، خسته بودم و به ادعاهایی که داشتم فکر می کردم و از اون همه ضعیف بودنم گریم گرفته بود...
چه زمانی ، چه چالشای کوچیکی ، که بزرگت می کنن...
#راهیان_نور
بدو بدو های دوییدن برای پیدا کردن بچه ها خستم کرده بود.
اون سال اولین سالی بود که هیچ کدوم از پسرا همراهمون نیومده بودن و ما چهار تا دختر مسئولیت اتوبوسای راهیان نورمون داشتیم.
شب قبلش یکی از بچه هامون تو خوابگاه حبیب الهی تشنج کرده بود و دو تا دیگه از بچه ها برده بودنش بیمارستان و عملا مسئولیت کاروان مونده بود رو دوش من.
یادمه غروب شلمچه بود
چند تا از بچه ها گم شدن ،و ما حتی بدون اینکه پرچمی نشونی چیزی داشته باشیم باید در به در دنبالشون می گشتیم ، تلفنا نمی گرفت ،ومن چند بار مسیر اتوبوسا رو دوییده بودم فریاد می زدم بچه های گیلان .... بچه های گیلان....
یه جا خسته شدم ،استرس اینکه اگه بلایی سرشون اومده باشه ، اگه پیدا نشن چه جوابی باید به کیا بدم کلافم کرده بود... همونجا نشستم و گریه کردم و گفتم شهید خرازی من پیداشون نمی کنم خودت پیداشون کن و بیار
یادمه
غروب شلمچه بود ، تو اتوبوس همین صوت سلحشور پخش می شد ، سرم رو شیشه بود ، خسته بودم و به ادعاهایی که داشتم فکر می کردم و از اون همه ضعیف بودنم گریم گرفته بود...
چه زمانی ، چه چالشای کوچیکی ، که بزرگت می کنن...
#راهیان_نور
رها
غذا فقط سوپ🙂👌
یه قابلمه دستت میگیری میری سر یخچال و فریزر و کابینت هر چی دم دستت میاد رو میریزی اون تو، آب میریزی و میزاری روی گاز و شعله رو کم میکنی : ) تازشم کلی مقوی هستش 🙂👌
یه قابلمه دستت میگیری میری سر یخچال و فریزر و کابینت هر چی دم دستت میاد رو میریزی اون تو، آب میریزی و میزاری روی گاز و شعله رو کم میکنی : ) تازشم کلی مقوی هستش 🙂👌
.gif ":خودکشی"){kind=icon}
شربت پروفن میخوره انگار ن انگار :/
.gif ":خیخ"){kind=icon}
شامی
بهش میگم:
_ گلب منی❤
+ خدانکنه
_ چرا مامانم ؟
+ اخه اگه یه روز من بمیرم که نمیمیرم اون وقت تو هم میمیری
من غش ، ضعف ، تشنج
_ گلب منی❤
+ خدانکنه
_ چرا مامانم ؟
+ اخه اگه یه روز من بمیرم که نمیمیرم اون وقت تو هم میمیری
من غش ، ضعف ، تشنج
.gif ":پاره"){kind=icon}
.gif ":درس"){kind=icon}
fatme
ای توله گربه زشتو امروز از کنار آب نجاتش دادیم یکی انداخته بودش کنار چشمه برم
زشت بود اما کاش مال من بود
ای توله گربه زشتو امروز از کنار آب نجاتش دادیم یکی انداخته بودش کنار چشمه برم
زشت بود اما کاش مال من بود
هادی
عزیزای دلم
خیلی وقت بود پستی نذاشته بودم که توش با همتون یه صحبت درمورد ساینا بکنم، قبلا هر چند وقت یه بار ازین پستا میفرستادم بچه ها میگفتن که باز این هادی رفت رو منبر
میخواستم بهتون یه چیزی رو یادآوری کنم اینکه چرا اینجا بلاک کاربر نداره!
اینجا ما هممون تقریبا همو میشناسیم چون ساینا هیچ تبلیغاتی توی هیچ جای کشور نداره همه ی شما که اینجا هستین به واسطه یکی از اعضا اومدین شاید کسایی که با سرچ گوگل اتفاقی وارد ساینا شدن به تعداد انگشتای دست باشه!
دلیلشم مشخصه دیگه اینجا توسط کاربراش ساخته شده و نگهداری میشه و من ازینجا نه درآمدی داشتم نه ضرر زیادی چون تامین مالی هم یا با تبلیغات های موقتی که میذاریم میشیم یا با کمک های مالی شما عزیزان و زیاد هم خرج اینجا نمیکنم چون لازم نداریم که کار خاصی اینجا انجام بشه!
خب محیط اینجا با توجه به چیزی که گفتم خیلی دوستانس مثل هیچ شبکه اجتماعی دیگه نیست، ما توی این محیط دوستانمون نمیتونیم افرادی رو تحمل کنیم که مزاحمت ایجاد میکنن برای همین هرکسی که به یه نفر دیگه مزاحمت ایجاد کنه کلا از ساینا باید بره!
ادامش تو دیدگاه اول لطفا همه بخونید!
خیلی وقت بود پستی نذاشته بودم که توش با همتون یه صحبت درمورد ساینا بکنم، قبلا هر چند وقت یه بار ازین پستا میفرستادم بچه ها میگفتن که باز این هادی رفت رو منبر
میخواستم بهتون یه چیزی رو یادآوری کنم اینکه چرا اینجا بلاک کاربر نداره!
اینجا ما هممون تقریبا همو میشناسیم چون ساینا هیچ تبلیغاتی توی هیچ جای کشور نداره همه ی شما که اینجا هستین به واسطه یکی از اعضا اومدین شاید کسایی که با سرچ گوگل اتفاقی وارد ساینا شدن به تعداد انگشتای دست باشه!
دلیلشم مشخصه دیگه اینجا توسط کاربراش ساخته شده و نگهداری میشه و من ازینجا نه درآمدی داشتم نه ضرر زیادی چون تامین مالی هم یا با تبلیغات های موقتی که میذاریم میشیم یا با کمک های مالی شما عزیزان و زیاد هم خرج اینجا نمیکنم چون لازم نداریم که کار خاصی اینجا انجام بشه!
خب محیط اینجا با توجه به چیزی که گفتم خیلی دوستانس مثل هیچ شبکه اجتماعی دیگه نیست، ما توی این محیط دوستانمون نمیتونیم افرادی رو تحمل کنیم که مزاحمت ایجاد میکنن برای همین هرکسی که به یه نفر دیگه مزاحمت ایجاد کنه کلا از ساینا باید بره!
ادامش تو دیدگاه اول لطفا همه بخونید!
.gif ":اخم"){kind=icon}
حضرت@دوست
زیبای عشق مجازی درست خواص گل ادریسی دارد
این بوته گل هم سمی است. و دارای خواص خارش پوست، تهوع، ضعف و تعرق برخی از نشانه های مسمومیت ناشی از گل این گل... برخی گزارش ها حاکی از این است که برخی بیماران به کما رفته اند. تشنج و نقص در سیستم خون رسانی بدن هم در بعضی از بیماران دیده شده است.
دقیقا مثل همین عشق مجازی
این بوته گل هم سمی است. و دارای خواص خارش پوست، تهوع، ضعف و تعرق برخی از نشانه های مسمومیت ناشی از گل این گل... برخی گزارش ها حاکی از این است که برخی بیماران به کما رفته اند. تشنج و نقص در سیستم خون رسانی بدن هم در بعضی از بیماران دیده شده است.
دقیقا مثل همین عشق مجازی
چون یاد تو می آرم خود هیچ نمی مانم.....
گر عهد کنی عهد تورا من بشکستم
با سه چهار دافه جدید عهد ببستم
برعهده عهدت عاهدی عهدی ک عهدم
عهد دانه عهده عاهدانم ای عاهد
@acet
بیت دوم رو معنیش رو بگو
چه انتظارایی داری از من😂 من فقط شعرای با مضمون عهد نگه داری و وفاداری معنی میکنم اصلا😩😁
امتظارم دور از دسترس نی باید معنیشو بگیپست ادبیِ اینجا رو به هم نریزیم حالا، بعدا معنی و تفسیرشو اختصاصا تو یه پست جدید میگم براتون 😁