سکوت شب بیانگر تمام ناگفته هایی است که شنیدنش کار هر کس نیست عجیب با آن انس گرفته ام و عجیبتر تمامش را میشنوم و با عمق وجود درک میکنم

مشخصات

موارد دیگر
سکوت شب
2058 پست

دنبال‌کنندگان

(32 کاربر)

بازدیدکننده

برچسب ‌های کاربردی

۲۰۲۰۰۷۰۱_۲۳۰۵۲۷.jpg IMG_20191011_205013_982.jpg AKS-10-2.jpg عکس-نوشته-شعر-عاشقانه-شاعران-معاصر.jpg
سکوت شب
سکوت شب
کامنت اول

سکوت شب
سکوت شب
یه چیزایی تو زندگی دیگه

مثل قبل نمیشه ،

مث اولین باری که

دلت رو به غرورت ترجیح دادی

و هردوش شکست!

سکوت شب
سکوت شب
بهترین دوستِ كسی نبودم...
حتی بهترین دوستِ بهترین دوستانم...با
مزه نیستم جوری كه دل و رودتون به هم بپیچه و وقتی نیستم بگید جای فلانی خالی اگر بود چقد خوش میگذشت...
آنقدری كتاب نخوانده‌ام،
سفر نرفته‌ام،
تجربه های جالب انگیز نداشته‌ام...
یا موسیقی شناس نبوده ام كه بشود باهام حرف های این شكلی زد...
لحنم،
قیافم،
لباس هایی كه میپوشم خیلی معمولی هستند...
هیچ ایده‌ای برای نجات دنیا ندارم!
خیال پردازِ خوبی نیستم...
مدتی است اصراری به هیچ چیز ندارم،
به برآورده شدن خواسته هایم ندارم ...
اصراری ندارم اگر خیلی دلتنگش میشوم خیلی دلتنگم شود!
اگر دوستش دارم ،
دوستم داشته باشد...
اصراری ندارم به غافل گیر شدن...
من معمولیَم و معمولی بودن هیچ غمگین نیست به نظرم !
معمولی بودن فقط خیلی معمولی است :) معمولی بودن شاید همان دلیلی است كه باعث میشود بهترین دوست كسی نباشم!! كسی كه وقتی از هم پاشیده‌ای بهش زنگ بزنی و بگی بیا جمعم كن...
شاید این معمولی بودنم خوب باشد برای بقیه...
یكجوری كه جای خالی‌ام نه به چشمشان بیاید نه هیچ دردی بپیچد توی دلشان!
دل

سکوت شب
سکوت شب
دلتنگ شده ام برای حس های گذشته ام
برای حال خوب و بد گذشته ام
برای بی قراری ها و نگرانی هایم
برای دعواهایم
برای عاشق بودنم
برای لحظه شماری هایم
و برای رابطه ای که فقط برای غرور بی جای من از دست رفت...
نمی دانم
نمیدانم چرا گاهی یا بهتر بگویم همیشه
تصمیمات ناگهانی و بدون فکر میگیرم
که بعد از آن پشیمان میشوم برای
چیزهایی که با آن تصمیم از دست میدهم
برای عشقی که از دست داده ام
احساسی که از دست داده ام
قلبی که برای من بود و از دست داده ام
سخت پشیمانم
دلتنگم برای قلب مهربانی که خانه ام شده بود
خانه ی بی قراری ها و دلتنگی ها و حال بدم
برای مهربانی هایش
بچه بازی هایش
قلب پاک و صافش
دلتنگم
میدانم که دیگر آن احساس ها هیچ وقت بر نمیگردند
و نمیدانم چگونه باید با این قلب بی قرار و آشفته ام بسازم
قلبم پرشده از حسرت و غم
وقتی با شاد ترین آهنگ هاهم بغض راه گلویم را میگیرد
فکر میکردم میتوانم فراموشش کنم
فکر میکردم یک نفر دیگر میتواند جایش را برایم پر کند اما

میگن هیچ عشقی تو دنیا مثل عشق اولین نیست میگذره یه عمری اما از خیالت رفتنی نیست...

سکوت شب
سکوت شب
گاه آدم دلش میخواهد روی صفحه مجازی اش بنویسد:" لعنتی ترین...! دلتنگم... آنقدر که بلند ترین فریادها هم نمی تواند ذره ای از این حناق کم کند " بنویسد و خلاص...آنقدر که حتی فکرش را نکند این‌همه ماه صبوری کردنش باد هوا میشود، که کسی آن دور ها هواااا برش میدارد...بعد جسورتر شود بنویسد:" دیشب دلم خواست به شماره ات پیغام بدهم اما همان یک آن دیدم لابه لای تمام شماره ها نبود ترین شماره ای... بعد بغضم را جوری قورت دادم که خدا هیچ نشنود که بتوانم همان لحظه شکرگزارش باشم برای آن روزگاری که دلشکسته شماره ات را پاک کردم، وگرنه حالا برنده دلتنگِ این صبوریِ اجباری من نمیشدم "

آدم است دیگر... گاه دلش جز آنکه بگوید دلتنگم با هیچ حرف دیگری آرام نمیشود...حتی اگر بداند کسی هست که هرگز این نوشته ها را نمیخواند...بعد قبل از خط آخر اسم خودش را هم بنویسد برای آن یک درصد احتمالِ خواندن آن یک نفرِ خاص و خط آخر را هم پی نوشت کند " مخاطب خاص ندارد " و یک آهِ راحت بکشد

سکوت شب
سکوت شب
گاهی می‌نشینیم به آدم ها فکر می‌کنیم
به آن ها که دیگر نداریمشان یا ندارندمان!
به آن هایی که زخم های بدی زدند و رفتند
یا آن هایی که زخم های بدی زدند و رفتیم ...
اما حالا که فکر می‌کنیم می‌بینیم آن قدرها هم بد نبوده اند، آن قدر ها هم رفتن لازم نبود ...
بعد دلتنگشان می‌شویم. از کجا معلوم ! شاید آن ها هم دلتنگمان می‌شوند ... اما خودمان درون خودمان می‌‌مانیم ... بدونِ اینکه بگوییم چقدر بودن همدیگر را می‌خواهیم ...

میدانی؟
رفتن تو هم همینجور است
رفتن من هم همینجور ...
زمان آدم ها را عاشقتر می‌کند ...

سکوت شب
سکوت شب
خدایا...
بیاموز به من.....
که لحظه ها در گذرند....
بیاموز به من که هیچ حالتی پایدار نیست.....
که می گذرد....اگر در سختی ام...
اگر دلتنگم....
و در تمام این لحظه ها تو در کنار منی....
به من آگاهی بده تا پذیرا باشم هر لحظه ایی را که می گذرد....
و نشانم بده راه را....
تا سهم خود را به انجام برسانم....
از نیروی بی پایانت بی نصیبم مگذار ....
تا بپیمایم راههای دشوار زندگی را که با حضور تو ممکن میشود.....
نگرانی هایم را بدست تو می سپارم.....
و قدم میگذارم در راهی که تو میخوانی ام.....
و هرچه در این مسیر برایم مهیا کرده ای را با آغوش باز می پذیرم....
هر لحظه با یاد تو خواهد گذشت...
چه سخت و چه آسان...
چه تلخ و چه شیرین...
که با حضور تو همه لحظه هایم به عشق مبدل میشوند....

سکوت شب
سکوت شب
"دلم یک دوست میخواهد
که اوقاتی که دلتنگم

بگوید خانه را ول کن
بگو من کی، کجا باشم؟"

سید سعید صاحب علم

سکوت شب
سکوت شب
از اینجا که هـستم
تا آنجا که تو هـستی
وجب بـه وجب دلتنگم . . .

سکوت شب
سکوت شب
خاک بر سر تمام این کلمات
اگر تو از میان تمامشان
نفهمی که من
دلتنگم . . .

سکوت شب
سکوت شب
دلتنگم و خیال تو

پونه ای خشک است

در دستانم

که هر چه بیشتر خُردش می کنم

عطرش بیشتر زندگی را برمی دارد …

سکوت شب
سکوت شب
چه چیزدر این دنیـــــ ـا ...
غـــ ــریبانه ترازدخترکی استــــــــــــ
کـــه تنهایی اش را
بغل میکند!
می بوسد!
امــــــ ــا حاضرنیستــــــــــــ
دیگرکسی را دوستـــــــــــــ داشته باشد...!

سکوت شب
سکوت شب
بعضى‌ها عجیب آرامشِ محض‌اند
مثلاً وقتی ساعاتی نباشند
گويى تو هم در خودت نيستى!
در ناكجاى "افكارت" از نبودن‌های
احتمالی، "تنهایی" غرق می‌شوی...

سکوت شب
سکوت شب
تنهایی که طولانی میشه
معیار دوست داشتن ِ آدما هم عوض میشه!
یهو میبینی اون آدم،
گلدونِ شمعدونی گوشه اتاقشو
با کل دنیا هم عوض نمیکنه...

سکوت شب
سکوت شب
هیچ کس چون من ،
ز شوقِ رویِ تو بیدار نیست ...

هر شبِ تنهایی ام را ،
غیر از این، تکرار نیست ...!

صفحات: 19 20 21 22 23

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو