حـس نـویـس . . .

گروه عمومی · 30 کاربر · 1962 پست
سکوت شب
سکوت شب
خسته ام از آرزوها؛ آرزوهای شعاری

شوق پرواز مجازی؛ بالهای استعاری

لحظه های کاغذی را؛ روز وشب تکرارکردن

خاطرات بایگانی ؛ زندگی های اداری

آفتاب زرد و غمگین؛ پله های رو به پایین

سقفهای سرد و سنگین؛ آسمانهای اجاری

با نگاهی سرشکسته؛ چشمهایی پینه بسته

خسته از درهای بسته؛ خسته از چشم انتظاری

صندلیهای خمیده؛ میزهای صف کشیده

خنده های لب پریده؛ گریه های اختیاری

عصر جدولهای خالی؛ پارکهای این حوالی

پرسه های بی خیالی؛ نیمکتهای خماری

رونوشت روزها را؛ روی هم سنجاق کردم

شنبه های بی پناهی؛ جمعه های بی قراری

عاقبت پرونده ام را؛ با غبار آرزوها

خاک خواهد بست روزی؛ باد خواهد برد باری

روی میز خالی من؛ صفحه ی باز حوادث

در ستون تسلیتها؛ نامی از ما یادگاری

ᴍᴀʜɪ
ᴍᴀʜɪ
سیگارهای بهمنش را دوست دارم
بوی بد پیراهنش را دوست دارم
گفتند دیوانه! شنیدی زن گرفته
دیوانه‌ام ، حتی زنش را دوست دارم!^_^



ᴍᴀʜɪ
ᴍᴀʜɪ
{-7-}

سکوت شب
سکوت شب
ما امین رازهایت بوده‌ایم

پایكوب سازهایت بوده‌ایم

محو در جاه و جلالت دست در دست رطیل

جان خرید ناز ناز نازهایت بوده‌ایم

سکوت شب
سکوت شب
آفتاب آمد دو چشمم باز شد

باز تکرار همان تکراره‌ها

چند و چون و کی کجا آغاز شد

پرسش صدباره‌ی صدباره‌ها

دیدگانم پر ولی دستم تهی

من نمی‌دانم كجایم كیستم

آتش حیرت به جانم ریختی

من خلیل آزمونت نیستم

سکوت شب
سکوت شب
به آتش نگاهش اعتماد نکن

لمس نکن

به جهتی بگریز که بادها خالی از عطر اویند

به سرزمینی بی رنگ

بی بو و ساکت

آری

بگریز و پشت ابدیت مرگ پنهان شو

اگر خواستار جاودانگی عشقی

سکوت شب
سکوت شب
ما تماشاچیانی هستیم

که پشت درهای بسته مانده‌ایم!

دیر آمدیم!

خیلی دیر...

پس به ناچار

حدس می‌زنیم،

شرط می‌بندیم،

شک می‌کنیم ...

و آن سوتر

در صحنه

بازی به گونه‌ای دیگر در جریان است

سکوت شب
سکوت شب
به دنیا می‌آییم

عکس یک نفره می‌گیریم!

بزرگ می‌شویم

عکس دو نفره می‌گیریم!

پیر می‌شویم

عکس یک نفره می‌گیریم

و بعد

دوباره باز

نیستیم

سکوت شب
سکوت شب
به من بگویید

فرزانگانِ رنگ بوم و قلم

چگونه

خورشیدی را تصویر می‌كنید

كه ترسیمش

سراسر خاك را خاكستر نمی‌كند؟

سکوت شب
سکوت شب
شب در چشمان من است

به سیاهی چشم‌هایم نگاه کن

روز در چشمان من است

به سفیدی چشم‌هایم نگاه کن

شب و روز در چشم‌های من است

به چشم‌هایم نگاه کن

پلک اگر فرو بندم

جهانی در ظلمات فرو خواهد رفت{-101-}

سکوت شب
سکوت شب
ما چیستیم؟!

جز ملکلول‌های فعال ذهن زمین

که خاطرات کهکشان‌ها را

مغشوش می‌کند!

سکوت شب
سکوت شب
در انتهای هر سفر

در آیینه

دار و ندار خویش را مرور می‌کنم

این خاک تیره این زمین

پاپوش پای خسته‌ام

این سقف کوتاه آسمان

سرپوش چشم بسته‌ام

اما خدای دل

در آخرین سفر

در آیینه به جز دو بی‌کرانه کران

به جز زمین و آسمان

چیزی نمانده است

گم گشته‌ام کجا

ندیده‌ای مرا؟

سکوت شب
سکوت شب
وقتی ما آمدیم

اتفاق، اتفاق افتاده بود!

حال

هرکس

به سلیقه خود چیزی می‌گوید

و در تاریکی گم می‌شود

سکوت شب
سکوت شب
درختان می‌گویند بهار

پرندگان می‌گویند لانه

سنگ‌ها می‌گویند صبر

و خاک‌ها می‌گویند مصاحب

و انسان‌ها می‌گویند خوشبختی

امّا همه‌ی ما در یک چیز شبیه‌ایم:

در طلب نور!

ما نه درختیم و نه خاک .

پس خوشبختی را با علم به همه ضعف‌هامان در تشخیص،

باید در حریم خودمان جستجو کنیم

سکوت شب
سکوت شب
این چنین می‌گذرد روز و روزگار من

من روز را دوست دارم

ولی از روزگار می‌ترسم

صفحات: 21 22 23 24 25

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو