تو خواستگاری خانواده دختره مهریه رو هزار سکه گفتن؛
پسره بی چون چرا قبول کرده و گفته همسرم باید تعهد بده در صورت ارتباط عاطفی با مرد دیگه دو برابر مهریه ش به من غرامت بده 😒
دختره قبول نکرده😒
یک نفس با ما نشستی خانه بوی گل گرفت
أرسل نسمة مسائيه
تصل إلى روحك
كن كما رسمتك بخيالي
أكن لك أكثر مما رسمتني بخيالك
لا أعلم تفسيرا
حينما أكون معك تضيع كل تعابيري
وأنسى أبجديتي
فقط أبحر في خيالاتي
التي تأخذني حيث أنت
أشعر بك
حنينك
نشخوار ذهنی هستیش فک کنم تقریبا همه زن ها درگیرشن:/ولی اگه رو یه کار دیگه تمرکز کنی کمتر میری سراغ این ؛مثلا ورزش یا یه کتاب ک بهش علاقه مند باشی ،ورزش و آهنگ شاد خیلی جوابگوعه یا رقص
عاخه مرغ و پرتقال و معمولا تو کسایی مشکل کلیه دارن ممنوع میکنن
پس اون جمله ک گفتم پروتئین بیشتر بخورو نادیده بگیر اگ مشکلی هست🙂
علتش هم اینه که کلیه به مشکل بخوره دفع پروتئین براش سخت میشه، پرتقال هم بخاطر ویتامین سی و پتاسیمش ممنوع میکنن چون خوب نیست واسه کلیه
یادمه راهنمایی بودم ی رفیق داشتم که خودشو با سیگار و خودزنی آروم میکرد :/
خیلیم صمیمی بودیم باهم دیگه، درحدی که واقعا منم دوست داشتم بعضی اوقات امتحان کنم
دیروز یکی رو تو روان دیدم دقیقا تو همون سن و دقیقا با همون علائم که میلش به اینکار ها بخاطر اطرافیانش مخصوصا رفیقاش بوده، یعنی از اونا یادگرفته بود اینجوری خودشو آروم کنه
و داشتم فکر میکردم چقدرررر محیط میتونه رو آدم ها تاثیر بذاره و کلا قضاوت طرف و مختل کنه
حالا بنظرتون چی باعث شده بود که اون اون طرف میز مصاحبه بشینه و من اینطرف میز ؟
قطعا خانواده
حالا شما فک کن محیط داغون طرف همون خانواده اش باشن، چ شود 🙄🙂
گرچه پیر است این تنم ، دل نوجوانی میکند
در خیال خام خود هی نغمه خوانی میکند
شرمی از پیری ندارد قلب بی پروای من
زیر چشمی بی حیا کار نهانی میکند
عاشقی ها میکند دل ، گرچه میداند که غم
لحظه لحظه از برایش نوحه خوانی میکند
هی بسازد نقشی ازروی نگاری هر دمی
درخیالش زیر گوشش پرده خوانی میکند
عقل بیچاره به گِل مانده ولیکن دست خود
داده بر دست ِ دل و ،با او تبانی میکند
گیج و منگم کرده این دل، آنچنانی کاین زبان
همچو او رفته ز دست و ، لنَتَرانی میکند
گفتمش رسوا مکن ما را بدین شهرو دیار
دیدمش رسوا مرا ، سطحِ جهانی میکند
بلبلی را دیده دل اندر شبی نیلوفری
دست وپایش کرده گم، شیرین زبانی میکند
با صدای خودم ....
دنیا دیگ چه میشه کرد .. مث حل مسئله ریاضی میمونه همیشه اعداد قافلگیرت میکنن ..
شگفت آورترین چیزی که من تو اعداد دیدم بی انتها بودنشونه
هیچ عدد آخری وجود نداره
هر عددی رو بگی آخر میتونی یکی بذاری روش
بخاطر همین ریاضی درس شیرین بوده
دقیقا