ای عشق همه بهانه از توست
من خامشم این ترانه از توست
آن بانگ بلند صبحگاهی
وین زمزمه شبانه از توست
من انده خویش را ندانم
این گریه بی بهانه از توست
ای آتش جان پاکبازان
در خرمن من زبانه از توست
افسون شده تو را زبان نیست
ور هست همه فسانه از توست
کشتی مرا چه بیم دریا؟
طوفان ز تو و کرانه از توست
گر باده دهی و گرنه ، غم نیست
مست از تو ، شرابخانه از توست
می را چه اثر به پیش چشمت؟
کاین مستی شادمانه از توست
پیش تو چه توسنی کند عقل؟
رام است که تازیانه از توست
من میگذرم خموش و گمنام
آوازه جاودانه از توست
چون سایه مرا ز خاک برگیر
کاینجا سر و آستانه از توست
Seni seviyorum, eşsiz aşkım Seni sonsuza kadar kalbimle gözlerimle ruhumla seviyorum❤️❤️❤️
سفر کردم که از عشقت جدا شم
دلم میخواست دیگه عاشق نباشم
ولی عشقت تو قلبم مونده ای وای
دل دیوونمو سوزونده ای وای
آقا دیووونه بازی جدید فقط صرفا جهت خنده.خخخخ
با صدای خودم .خخخخ
راه گریزی نبود!
عشق مانند یک گیاه
در من ریشه دواند...
خیلی زود از دستهایم بالا رفت
و مانند پیچکی سبز
بر شانههایم پیچید،
و حالا مثل درختی تنومند
از سرم بیرون زده است...
حتی اگر از تو چیزی نگویم
پرندهها مرا میشناسند
هر روز میآیند، بر شاخههایم مینشینند
و آواز میخوانند...
راه گریزی نیست!
عشق مُهریست بر پیشانی آدمها
عشق پیداترین اتفاق دنیاست
که اگر دربارهاش هم نگویی
از چشمهایت، از لبهایت
از قلبت، از انگشتهایت
و از ذره ذرهی وجودت بیرون میزند...
در کشور عمان زنی دو قلو باردار بود یک دختر و یک پسر ،پزشکان به او گفته بودند که پسر یه مشکل داخلی داره به والدین دو قلو ها گفته بودند که احتمال مرگ نوزاد پسر وجود دارد چه قبل از تولد و چه بعد از آن …درد زایمان به درازا کشید و پزشکان چاره ای نداشتند جز عمل سزارین هنگامی که شکم مادر را باز کردند پزشکان علت تاخیر زایمان دوقلوها را به چشم دیدند،آنها با صحنه ای محیر روبرو شدند تصویری که همه را مات و مبهوت ساخت !همه دیدند که نوزاد خواهر دست برادر بیمار خود را محکم گرفته تا او را ترک نکند!عشق خواهر به برادر در شکم مادر ,خواهری که در شکم مادر خود دست برادر خود را گرفت تا سقط نکند,عکس جالب از دو جنین خواهر برادر در شکم مادر,واقعی
هر دوی آنها در سلامتی کامل هستند پزشک معالج میگوید: اگر خواهر دست برادر خود را رها میکرد چه بسا خروج زودتر از موعد به مرگ نوزاد منجر می شد...
اسرار اذل را نه تو دانی و نه من.
هست در پس پرده گفت گوی منو تو .
خداوند آفريدگار هستی پشت وپناهتان.
بچه ها یه مشورت
کی شرکت نفیس رو میشناسه؟
یجور فروش مجازیِ
و خودشون میگن شرکت هرمی نیست
حالا یکی به من پیشنهاد داده بیام توو این کار ، هم پولش خوبه هم خونه نشستی درامد داری
از اونجاییم که بشدت در برابر حرام و حلال سختگیرم ، تو نت سرچ کردم نوشته بود درامد اینجور شرکتا حلال نیس
کی ،طلبه و شیخ داره دور و برش داره میتونه سوال کنه برام؟
همش یچیزی بهم میگه نرو توو این کار درامدش درست نیس فردا گریبان گیرت میشه
کمکم کنید لوفتن
دل بریده ام
از این وابستگی های ماسک زده
از این رفت وآمدهای تکراری
کافه ی متروکه ی سرراهم
دل بریده ام
از آدم هایی که
می آیند بایک استکان عشق داغ
می روند
با یک خداحافظی بی بهانه
با دلهایی به جنس سنگ
تو مرا آنقدر آزردی
که خودم کوچ کنم از شهرت ...
بکنم دل ز دل چون سنگت، تو خیالت راحت....
میروم از قلبت،
میشوم دورترین خاطره در شبهایت ....
تو به من میخندی
و به خود میگویی:باز می آید و میسوزد از این عشق ولی....
برنمیگردم ،نه!
میروم آنجایی ک دلی بهر دلی تب دارد،
عشق زیباست و حرمت دارد....
تو بمان!
دلت ارزانی هرکس که دلش مثل دلت سرد بی روح شده است !
نیش و خنجر شده است!
تو بمان در شهرت ......
تنها دلیلی که بخاطرش هنوزم عشق و دوست داشتن رو باور دارم اینه که میبینم خودم چجوری میتونم بقیه رو دوست داشته باشم.
پس بهار است عزیزِ من. بیا تمام حرفهای جدی و سوالهای تلخمان را بریزیم توی آشغالی و درش را ببندیم. حالا وقتِ حرف زدن نیست. بیا به حرف #سهراب گوش کنیم؛
"درخت را که بلد شدیم، حرف از یادمان رفت".
بیا درخت را بلد شویم.
تو اکثر مواردی که مشاهده کردم حسادت بینشون بوده حالا کم یا زیاد
اون که صد البته