مهدی
بزرگ شدیم و
فهمیدیم که دوا، آب میوه نبود.
بزرگ شدیم و فهمیدیم که پدر همیشه
با دستان پر باز نخواهد گشت آنطور که مادر گفته بود.
بزرگ شدیم و فهمیدیم که چیزهای ترسناک تر از تاریکی هم هست!
بزرگ شدیم به اندازه ای که فهمیدیم پشت هر خنده ی مادر هزار گریه بود
و پشت هر قدرت پدر یک بیماری نهفته!
بزرگ شدیم و فهمیدیم که مشکلات ما دیگر در حد یک بازی کودکانه نیست!
و دیگر دستهای ما را برای عبور از جاده نخواهند گرفت!
بزرگ تر که شدیم، فهمیدیم که این تنها ما نبودیم که بزرگ شدیم؛
بلکه والدین ما هم همراه با ما بزرگ شده اند و چیزی نمانده که بروند! شاید هم رفته باشند...!
خیلی بزرگ شدیم تا فهمیدیم که دلیل چین و چروک صورت مادر و پدر نگرانی از آینده ما بود.
خیلی بزرگ شدیم تا فهمیدیم سخت گیری مادر عشق بود،
غضبش عشق بود،
و تنبیه اش عشق...
و خیلی بزرگتر شدیم
تا فهمیدیم زیباتر از لبخند پدر،
انحنای قامت اوست ....!:🥺🥺💗
مهدی
فرقی نمیکند
کنار دریا باشی
وسطِ مهمانی
کنج اتاق
یا هر جایِ دیگر...!
روزهایِ تعطیل
بویِ تنهایی در سَرِ آدم میپیچد...!
باید یک نفر باشد
بدونِ غرور دوستت بدارد
آنقدر صمیمی
که اگر در مدتِ یک ساعت
برای بیستمین بار میخواستی حالش را بپرسی
دل دل نکنی
فکر نکنی
با خودت نگویی که نکند کلافه اش کنم
ترسِ از چشمْ افتادن را نداشته باشی!
یک نفر که حالِ تو را بلد باشد...
یک نفر که بدونِ توضیح بفهمد
این همه بی قراری دست خودت نیست!
یک نفر که غرورِ خاموشِ تو را
عشق معنا کند
نه چیز دیگری....!
یک نفر که حضورش
برای روزهای تعطیل الزامی ست!
...
از آدم بودن، تناقضها را دوست دارم.
اینکه پشتِ خندههایت یک اندوه عمیق داری،
اینکه دوستش داری اما
گاهی قلبت پر از نفرت میشود،
اینکه غمگینی اما ته قلبت هنوز امید داری.
ما آدمها
تکههای سرهم شدهی حسهای متناقضیم.
پر از وسوسه و شرم و عشق و رنج و شادی.
هیچ کس نیست که بتواند
خودش را از این تناقضات جدا بداند.
هر لحظه تجربهاش میکنیم
و ادامه میدهیم،
ادامه میدهیم تا
نور را دوباره لمس کنیم ...
امیر علی
بیا به آرامش فکرکنیم
به زندگی
به عشق
به بهشت
به جهنم
به درک
به توچه
به من چه
برو اعصاب ندارم می زنم شل و پلت می کنم ها !
reyhane
محراب من نگاهت هست ..
تنها مکانی ک در آن
نماز عشق را به جا میاورم
وقتی می خندی
بند بند وجودم بال در می اورد..
به پرواز در می اید روحم
و درست در اشیانه نگاهت
تا همیشه ارام می گیرد..
من همه علاقه ام را
وقف ناز نگاهت کرده ام..
بخند و بگذار عشق
در تار و پود جانم تا همیشه خانه نماید..
reyhane
- برای بعد دعوا :
گر تو گرفتارم کنی، من با گرفتاری خوشم (مولانا)
- وقتی انلاین نیست و منتظرشین بیاد :
دل بی تو به جان آمد
وقت است که باز آیی (مولانا)
- وقتی میخواد از پیشتون بره :
تو جان منی، وداع جان آسان نیست (سعدی)
- وقتی ازتون میخواد راجب مشکلاتتون
حرف بزنید و شما نمیخواید :
گفته بودم چو بیایی غم دل با تو بگویم
چه بگویم که غم از دل برود چون تو بیایی
جمله های قشنگیه ب نظرم ک بشه همیشه با شعر گفت .. اونجاس ک میگن
عشق حرف اول و میزنه والا غیر..
سلام به روی ماهت
به چشمون سیاهت 💃🏻
چطور من این پست سلامی رو ندیده و بی سلام گذاشته بودم💃🏻