Tasnim
با مامانهای تنبل و آویزون کات کنید روز اردو نیان بچسبن بهتون
تا تجربه ای دیگر بدرود
Elham 👩👧👦
دختره یکی از فامیلامون تازه طلاق گرفه از شوهرش برام میگف ک بچه هاشو شبا میسپرده بهشو میرف میخابوند باباشون شیرش میداد پوشکشونو عوض میکرد لباس میپوشوندو همه چی.. میگه الانم دورو میاد میبره ازشون مراقبت میکنه خدایا مصبتو شکر اینا از زندگی مگه چی میخان ک به همی راحتی جدا میشن
مهاجر
کتاب خوب معرفی کنید
ترجیحا کتاب رمان تاریخی
g.h.o.l.a.m.a.l.i
از یه جایی به بعد
اونقدر دلت برای آدمی که بودی تنگ میشه که
دیگه فرصتی برای دلتنگ شدن واسه آدمایی که نیستن نداری …
پررو
یکیشون باردار بود خعلی غر میزد
مجبور بودن بیان
بچه ها حتما باید با مامانهاشون می اومدن
حتی یه مامان نمیتونست مسئولیت یه بچه دیگه رو بگیره
درمورد اون مامان فراخ باید بهش میگفتم یه کم جابجا بشه که بچه هم جا بشه
درمورد کوکوها هم الان دیگه مهم نیس
ولی این حجم از تن لشی و فراخی و بی فکر بودن خودشون و همسراشونو اذیت نمیکنه؟