غم دوری
از برم رفته کسی ساده، ولی راحت نه
می شود عاشق او باشم و بی طاقت نه؟
در زمان گم شده ام روز و شبم می گذرد
ولی این عقربه ی بی رمق ساعت، نه
گاه دور تو شلوغ است ولی تنهایی
همه هستند ولی آنکه کند شادت... نه!!
جاده ای یکطرفه است عشق که باید دانست
دارد آغاز ولی خاتمه و غایت نه
عمری از عاشقی ام می گذرد اما من
می کنم با غم دوری سر و لیک عادت نه
منو دیونه
توی تنهاییام غرقم و باز این خونه سرده
من از هر طرفی بنویسم این دردمو ،درده
چه فرقی میکنه من بد و خوبم واسه ی اون
چه فرقی می کنه،وقتی دیگه بر نمی گرده
با رفتنش منو یاد خودش می ندازه هر شب
منو دیونه می کنه خیال اون مرتب
همه درد من اینه من هزار بار واسه ی اون
می مردم و نکرده اون برام حتی ی بار تب
در زندگی نازنین
من تو را غمخوار می خواهم و بس"
اینچنین با من بگو تا در دلم غوغا کنم
خویشتن را در میان قلب تو پیدا کنم
گوش کن این نغمه را
با من از رفت نگو، چون من تو را بسیار می خواهم
#آنگاه
درود به لحظه ای که نگاهم در اولین نگاه عاشقانه ات گره خواهد خورد آنگاه تمام دنیا لبخند خواهند
زد و پر از شکوفه هایی خواهد شد که روی دوستیمان پاشیده اند وما قدم بر زمینی خواهیم گذاشــــت
که به احترام اشکهامان خیس است؟