یافتن پست: #یادگاری

wolf
wolf
من و چشمی که طاقت کرد با چشم انتظاری ها

و تقویمی که خط می خورد بعد از بیقراری ها



من و حسی که از انگشتهایش درد می ریزد

من و اشکی که می خشکد به پای بردباری ها



کنار بالشم یک قاب عکسی از تو افتاده

امان از خاطرات دردناک یادگاری ها



تو و یک خال ، نه ، یک نقطه در پایین لبهایت

خدا و شاهکار خلقت و این ریزه کاری ها



زمستان وار جسمم را نبودت سرد خواهد کرد

دریغ از کوشش بیهوده و پوچ بخاری ها



کمی آن ور تر از من ماتمم را جشن می گیرند

کلاغان و کبوترها ، پرستو ها ، قناری ها . .



جعفر مقیمیان

سکوت شب
سکوت شب
خسته ام از آرزوها؛ آرزوهای شعاری

شوق پرواز مجازی؛ بالهای استعاری

لحظه های کاغذی را؛ روز وشب تکرارکردن

خاطرات بایگانی ؛ زندگی های اداری

آفتاب زرد و غمگین؛ پله های رو به پایین

سقفهای سرد و سنگین؛ آسمانهای اجاری

با نگاهی سرشکسته؛ چشمهایی پینه بسته

خسته از درهای بسته؛ خسته از چشم انتظاری

صندلیهای خمیده؛ میزهای صف کشیده

خنده های لب پریده؛ گریه های اختیاری

عصر جدولهای خالی؛ پارکهای این حوالی

پرسه های بی خیالی؛ نیمکتهای خماری

رونوشت روزها را؛ روی هم سنجاق کردم

شنبه های بی پناهی؛ جمعه های بی قراری

عاقبت پرونده ام را؛ با غبار آرزوها

خاک خواهد بست روزی؛ باد خواهد برد باری

روی میز خالی من؛ صفحه ی باز حوادث

در ستون تسلیتها؛ نامی از ما یادگاری

محمدحسن اسايش
محمدحسن اسايش
سلام نواهای زیر که توسط زنان روستای کوچ در مجالس عزا ی زنانه خوانده می شود و تعدادی از این نواها گاهی در پشت کار قالیبافی ویا در هنگام دروی گندم ویا در شبهای زمستان در مراسم آتشانی به عنوان فراقی در دوری از مسافر به غربت رفته ویا سربازی که درشهری دور سربازاست ئغریب است و یا در دوری از یار ئدوست وخواهر وبرادر و-که از هم جدا شده اند- به عنوان فراق خوانده می شود وبیانگر درد وفراق وجدایی است واما برگردیم به مجلس نواخوانی زنانه :

بصد خواری بزرگ کردم درختی که درسایه ش نشینم گاه ووقتی سمال آمد درخت ازریشه برکند بسوزد این چنین طالع و بدختی.

2-ای چرخ فلک چرا چنینم کردی ؟ برسنگ زدی ونگین نگینم کردی

دراول عمر خود ندیدم خوبی در آخر عمر گوشه نشینم کردی.

3-غربت خراب ومو خراب غربت مو(من) گوشه نشین آفتاب غربت

شاالله که نیایه آب از غربت تا مو نکشم جور وجفا ازغربت .

4- در غریبی ناله کردم ، هیچ کس یادم نکرد در قفس جان دادم وصیاد ، آزادم نکرد

همتی می خواستم ازگردش چرخ فلک چرخ بی همت خرابم کرد وآزادم نکرد.

5-آنجا که غریب ناله ی زار کند

ali
ali
از شهيدبابايى پرسيدند: عباس جـان چه خبر؟ چه كار ميکنى؟ گفت: به نگهبانى دل مشغوليم که غيرازخدا كسی وارد نشود. نگهبان دلت باش

wolf
wolf
بیا با هم یک تصویر زیبای دیگر از عشق بکشیم ، تصویری مثل آن نقاشی دیروز
تا به یادگار بماندو این یادگاری مثل یک خاطره بماند ، تا ما نیز مثل خاطره ها باشیم ، نه خاطره ای از گذشته ، خاطره هایی شیرین از هر روز زندگی مان که همیشه تا ابد در قلبمان به یادگار بماند!

wolf
wolf
من نیستم مانند تو، مثل خودم هم نیستم

تو زخمی صدها غمی، من زخمی غم نیستم

با یادگاری از تبر، از سمت جنگل آمدی گفتم

چه آمد بر سرت؟ گفتی که مَحرم نیستم

مجذوب پروازم ولی، دستم به جایی بند نیست

حالا قضاوت کن خودت، من بی‌گناهم! نیستم

با یک تلنگر می‌شود، از هم فروپاشی مرا

نگذار سر بر شانه‌ام، آن‌قدر محکم نیستم

خواندی غزل‌های مرا، گفتی که خیلی عاشقم

اما نمی‌دانم خودم، هم عاشقم هم نیستم



نجمه زارع

ali
ali
‏‏*منم و تلخیِ دلدار، ولی میخندم*
منم و سینه ی بیمار، ولی میخندم
منم و حسر تِ یلدا و غزلخوانیِ عشق
شعرِ من وردِ لبِ یار…ولی میخندم
منم و حسرتِ سرخیِ انارِ لبِ او
حسرتِ بوسه و دیدار، ولی میخندم
نفسم بندِ نفسهای کسی هست که نیست
همه دنیا شده دیوار، ولی میخندم…
هر چه فریاد زدم از غم و تنهایی و درد
گوشِ تو نیست بدهکار ، ولی میخندم
کَسِ من روی تو و کارِ من آغوشِ تو بود
شده ام بی کس و بی کار، ولی میخندم*
شدم از عشقِ تو دیوانه و رسوای زمان
آه! ، انگار نه انگار… ولی میخندمء



هادی
هادی
قالب قدیمی که با بدبختی طراحیش کردم هیشکی نپسندید هیچ وقت استفاده نشد :دی



فقط خدا
فقط خدا
سلام

خب حالا تا یه مدت میخوام همش از خاطرات اروی جهادی بگم:آمازون

من تو این اردو دوستای خیلی خوبی پیدا کردم:)یک هفته دو روزی رو باهم بودیم و تمام سعیمونو کردیم به بچه ها خوش بگذره:قلب
آخرین روز که دیروز بود این پیکسل فوق العاده زیبارو یکی از دوستای جدیدمبهم یادگاری داد:):قلب

ازاین پیکسلا چند تا رو کیفش بود.بعد من دیدم گفتم وااااای دل منو بردی بااینا:قلب{-57-ج
بعد همونجا دراورد داد:|
من نمیگرفتم بعد 10 دقیقه مراسم تعارفاتی داشتیم:|بقیه هم نگاهمون میکردن:|
آخر سر گریه ام گرفت:گگگ گفتم بابا من اینجور نگفتم که تو این کارو کنی...گفت بابا میدونم من اینو با دل خودم یادگاری میدم بهت...
هی تو دلم میگفتم وای بد شد که گفتم خوشم اومده ازاینا...فک میکردم ناراحت شده ازم:|

بعد هیچی دیگه آخر سر خودش اومد نصبش کرد رو روسریم:قلب:قلب:قلب

خیلی برام باارزشه:گگگ:قلب:چرخ<img src=ی" title=":شادی" />{-57-}

زهرا
زهرا
بنویسین تا هستم بخونم:)

:گل

مسیر خوشبختی
مسیر خوشبختی
عکسهای یادگاری و دوست داشتنی در تاریکخانه ظاهر می شن
اگه یه روزخودتون رو توی تاریکی و تنهایی دیدین،

بدونید که خداوند داره براتون عکسای قشنگی روچاپ می کنه

fns
fns
صنایع دستی شهر سمنان، در ایران جایگاه خوبی را به خود اختصاص داده است. همچنین تنوع بسیار صنایع دستی شهر سمنان نظر مسافران و گردشگران این منطقه را به خود جلب می کند و هر سلیقه ای را راضی می کند. شما می توانید بعنوان سوغات سمنان، از بین این آثار زیبا یادگاری از سفر سمنان برای خود یا اقوامتان ببرید. در ادامه، برای شما معرفی صنایع دستی سمنان را خواهیم داشت تا اطلاعات بیشتری در مورد هر کدام کسب کنید. [ لینک]




fns
fns
با گذر از بازار امام اصفهان و دیگر مراکز خرید آن میتوان فهمید که سوغات اصفهان تنوع زیادی دارد مهمترین یادگاری هایی که می شود از اصفهان تهیه کرد، صنایع دستی اصفهان که بسیار زیبا و جذاب است مانند خاتم کاری، مینا کاری، مینیاتور، پارچه های قلمکار و … همچنین از سوغاتی های خوراکی معروفش می توان به گز و پولکی اشاره کرد که معروفترین شیرینی های اصفهان هستند.
دیگر سوغات های معروف اصفهان عبارتند از:

گلاب قمصر کاشان
عسل فریدون شهر
نبات
جوز قندی
سوهان عسلی [ لینک]




حلما
حلما
چندتا عکس یادگاری
با یه بغضو چندتا نامه
چندتا آهنگ قدیمی
که همه دلخوشیامه
آینه ای که رو به رومه
غرق تو بهت یه تصویر
بارونای پشت شیشه
من و تنهایی و تقدیر
دست من نیست نفسم
از عطر تو کلافه می شه
لحظه ای که حسی از تو
به دلم اضافه می شه

صفحات: 5 6 7 8 9

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو