یافتن پست: #یادگاری

شــادی
شــادی
رفیق
ماندگار باش
نه یادگار
من یادگاری زیاد دارم....

هادی
هادی


سیده شهید حجّاری
سیده شهید حجّاری
هر کس بخواد میتونه به هر مناسبتی سوال مسابقه رو طراحی کنه.منتها قبلش باید با من هماهنگ کنه.جایزه هم در نظر گرفته میشه برای تشویق کاربران.

محمدحسن اسايش
محمدحسن اسايش
@zohrab032 -----------
خورشید رفته است ولی ساحل افق می سوزد از شراره ی نارنجیش هنوز





وز شعله های سرخ شفق ، نقش یک نبرد تابیده روی آینه ی آسمان هنوز

گرد غروب ریخته در پهن دشت رزم پایان گرفته جنبش خونین کار زار

آنجا که برق نیزه وفریاد حمله بود پیچیده بانگ شیهه ی اسبان بی سوار

پایان گرفته رزم وبه هر گوشه وکنار غلطیده روی بستر خون پیکری شهید

خاموش مانده صحنه وگویی زکشتگان خیزد هنوز نغمه ی پیروزی وامید

این دشت غم گرفته که بنشسته سوگوار امروز بوده پهنه ی آن جاودانه رزم

اینک دوسوی صحنه ، دو هنگامه دیدنیست یکسولهیب آتش ویکسو غریو بزم

این دشت خون گرفته که آرام خفته است امروز بوده شاهد رزم دلاوران

این دشت دیده است یکی صحنه ی شگفت این دشت دیده است یکی رزم بی امان

این دشت دیده است که مردان راه حق چون کوه دربرابر دشمن ستاده اند

این دشت دیده است که پروردگان دین جان برسر شرافت ومردی نهاده اند

این دشت دیده است که هفتاد تن غیور بگذشته اند از سر وسامان

Ali
Ali
سلام دوستان
بیش از سه سال در فیس بوک و یکی دو تا شبکه ی اجتماعی بودم. تمام محاسن و معایب این شبکه‌ها رو با پرداخت هزینه‌های مادی و بویژه معنوی زیاد، دیدم.
فقط میتونم بگم، هیچ سودی برام نداشت.
فقط ضرر بود و بس ...

اونایی که دوستم بودن، وفا نداشتن.
اونایی که مخالف و دشمن بودن، به روانم آسیب زدن.

از من یک جمله یادگاری داشته باشید:
تنهایی، بی‌کسی، بی‌حوصلگی، بیکاری خودتون رو با شبکه‌های اجتماعی پر نکنید.

دست علی یارتون
خدانگهدارتون

الحمدلله رب العالمین.{-35-}{-22-}

سید ایلیا
سید ایلیا
دیوارها هم عاشق میشوند
یادگاری ننویس اگرقصد بازگشت نداری
اون وقت اون می مونه ویه خاطره به جامونده

bahar
bahar
یادگاری...{-41-}

منتظر
منتظر
خسته ام از آرزوها ، آرزوهای شعاری

شوق پرواز مجازی ، بالهای استعاری

لحظه های کاغذی را، روز و شب تکرار کردن

خاطرات بایگانــــی، زندگـــــی هــــای اداری

آفتاب زرد و غمگین ، پله هــــای رو بــه پایین

سقفهای سرد و سنگین ، آسمانهای اجاری

با نگاهی سر شکسته، چشمهایـــی پینه بسته

خسته از درهای بسته، خسته از چشم انتظاری

صندلی های خمیده،میزهای صف کشیده

خنده های لب پریده ، گریــه های اختیاری

عصر جدول های خالی، پارک های این حوالی

پرسه های بی خیالـــی، نیمکت های خماری

رو نوشت روزها را، روی هــــم سنجــاق کردم:

شنبه های بی پناهی ، جمعه های بی قراری

عاقبت پـــــرونده ام را ، با غبــــار آرزوها

خاک خواهد بست روزی ، بادخواهد برد باری

روی میز خالی من، صفحه ی باز حوادث

در ستون تسلیتها ، نامی از ما یادگاری

هادی
هادی
@mahpishuni

اگه خواستین تابلو هاتون رو بفروشین عکساشون رو برام ارسال کنید بذارم تو فروشگاه :) فقط زحمت پست کردنش میمونه براخودتون که پس از خرید توضیح میدم چجوریه

هادی
هادی
دانشگاه صنعتی اصفهان
دانشجو سر کلاس خوابیده
استاد هم عاشق همچین سوژه هائیه
رفته باهاش عکس یادگاری انداخته

{-18-}

صفحات: 5 6 7 8 9

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو