پدر محمدهادی و ریحانه
من همیشه فوبیای گیر کردن تو آسانسور داشتم!
امروز بحمدالله توفیق حاصل شد آسانسورمون خراب شد و توش گیر کردم و تا اومدن نجاتم دادن کلی وقت اون تو بودم...
واقعا به این نتیجه رسیدم که گیر کردن تو آسانسور اصلا چیز خاصی نیست و فوبیام کاملا ریخت...
این رو میشه به سایر فوابی(جمع مکسر فوبیا) هم سرایت داد و اساسا از امروز صبح به بعد نگاه فلسفیم به دنیا یه جور دیگه شده!
خدایا حقیقتا شکرت
WeT
نمایشگاه مبل بودیمُ ،غرفه فروش سوغاتی جالب بود 😒😒😒
رها
غذا فقط سوپ🙂👌
یه قابلمه دستت میگیری میری سر یخچال و فریزر و کابینت هر چی دم دستت میاد رو میریزی اون تو، آب میریزی و میزاری روی گاز و شعله رو کم میکنی : ) تازشم کلی مقوی هستش 🙂👌
WeT
فردا صب زود ۵۰۰km باس برونم 😒😒😒
همچنین خوشی سلامتی روزی خودت و عزیزانت
فوبیا خودش کلمه اینگلیسیه
چطو براش ژمع مکسر نوشتید؟