به کارگر خسته گفت آیا به شما نهار دادهاند؟ مسخرهاش کردند!
در دیدار با کودکان بهزیستی گفت پشتیها را جمع کنید، مسخرهاش کردند!
گفت اگر بخواهید برای رد شدن از بین جمعیت مردم سریع رانندگی کنید و جان مردم را به خطر بیاندازید خودم پشت فرمان مینشینم،
مسخرهاش کردند!
گفت اگر لازم باشد ده بار به یک استان سفر میکنم تا مشکل مردم حل شود، مسخرهاش کردند!
گفت کشور را به سمت پیشرفت میبریم گفتند ۶ کلاس سواد داری.
حرف زد مسخره کردند
راه رفت مسخره کردند
سفر استانی رفت مسخره کردند
آخر هم در همین سفرهای استانی در یک نقطه دورافتاده بیش از ۱۲ ساعت دنبال پیکرش گشتند.
انسان بزرگ با رفتنش دیگران را شرمنده میکند
پ ن:
چه زیبا گفت استاد پناهیان:
خیلیها در تشییع پیکر او برای عذرخواهی میآیند.
#حلالمان_کن_سید
کلا گفتن زن و ادم نکش گل و بوته بکش
جالا بقیه بی لباس و...نمایشگاه میذارن
من چون مرض دارم باید توی 5 سال اقلا 5 بار نمایشگاه مجوزدار بزنم که بیمه ی هنرمندیم تمدید بشه پول قرص و دکتر رو بدن و مثلا بیکاریم بهمون عیدی بدن و کمک خرج
خو دو سه تا گل و بلبل میکشیدی نشونشون میدادی اون بقیه رم لا اونا رد میمردی میرف
واسه گل اخه نمایشگاه بذارم که کسی نمیاد چون نقاشی رئال که اون قدر بلد نیستم.تازه باید مثلا 40 تا بکشم که نمایشگاه پر بشه یعنی 40 ماه شاعر و نویسنده ولی دارن حالشو میبرن طرف کتاب نداره میگه احساسش نیست و یه فصل شروع کردم به کندی پیش میره مشغول تحقیقاتم.به عنوان شاعر ثبت میشدم هم من روزی 10 تا واستون میسرایم همونارو میبردم
دارن طوافش میدن