یافتن پست: #گربه

(◍•ᴗ•◍)
(◍•ᴗ•◍)
💢

یک روز ملا نصرالدین هوس چلوکباب کرد. یک مَن گوشت خرید و به خانه آورد و به زنش گفت:«ظهر که من برگشتم برایم چلوکباب درست کن.» ولی زن ملا بعد از رفتن او، گوشت ها را کباب می کند و با چند تن از دوستانش می خورد.

ظهر وقتی ملا به خانه آمد و سراغ کباب را گرفت زن حیله گر گفت: «من در حال درست کردن آتش بودم تا کباب بپزم ولی ناگهان گربه آمد و تمام گوشت ها راخورد!»

ملا بدون اینکه حرفی بزند رفت ترازو آورد و بعد گربه را گرفت و در یک کفه ی ترازو گذاشت و در کفه ی دیگر سنگ یک منی قرار داد و شروع به وزن کردن گربه کرد و دید وزن گربه درست یک من است، پس ملا با تعجب رو به زنش کرد و گفت: «زن اگر این گربه است، پس گوشت ها چه شده و اگر این یک من گوشتی است که من خریدم پس گربه کجاست؟

یاس
یاس
چرا پست پاک شد :(
من منتطرم برفی کیه:هعی

fatme
fatme

پسرا وقتی سیبیل میزارن
و فک میکنن بهشون میاد 😂

یاس
یاس
نگاهش را تماشا کن
‏اگر فهمید، حاشا کن... :دی

فاضل نظری

(◍•ᴗ•◍)
(◍•ᴗ•◍)
💢

روزی ملانصرالدین خرش را گم کرده بود ملا راه می رفت و شکر می کرد. دوستش پرسید حالا خرت را گم کرده ای دیگر چرا خدا را شکر می کنی؟
ملا گفت به خاطر اینکه خودم بر روی آن ننشسته بودم و الا خودم هم با آن گم شده بودم!

بهار نارنج
بهار نارنج
اینُ مدیرمون فقط به من هدیه داد
به نظرتون در من چه دیده که اینُ بهم داده؟؟؟؟ 😆🥴


یاس
یاس
@i3ahar_sanjab
سلام و صد سلام به باهاردر بهار آقا صندلی بیارید اینور
اول ببخش قرار بود زودتر باشه و بعدشم برا کباب شدن تو هر لحظه خوشمزه ای{-64-}

fatme
fatme
منم رفتم قاطی مرغا:مظلوم

یاس
یاس
@haji
@Mahdiim
@EDRIS
یکیتون داوطلب صندلی داغ شه
دیروز خانمی نشست امروز اقایون
اعتراض هم نباشه{-46-}

(◍•ᴗ•◍)
(◍•ᴗ•◍)
💢

در کتاب کلیله و دمنه آمده است، دو موش پنیری پیدا کردند، یکی گفت: من تقسیم می کنم، دیگری گفت، من تو را به عدالت قبول ندارم. آن موش گفت: حال که تو مرا قبول نداری من هم تو را قبول ندارم.

تصمیم گرفتند از گربه ای کمک بخواهند تا پنیر را تقسیم کند، نزد گربه رفتند، گربه پنیر را گرفت و دو نیم کرد و در ترازویی گذاشت. یک طرف سنگین تر بود از آن طرف خورد. طرف دیگر سنگین شد، از آن طرف خورد و... این قدر ادامه داد تا از پنیر دو تکه کوچک ماند. موش ها راضی شدند که دیگر تقسیم نکند. گربه خشمی گرفت و گفت: بعد این همه زحمت پس حق الزحمه من چی می شود؟!!!!
دو موش از ترس جان خود بدون این که از پنیر بزرگ مزه ای کرده باشند، دو دستی تحویل گربه داده برگشتند.

🔹نتیجه اخلاقی این که، وقتی خود می توانیم مشکل خود را حل کنیم به دیگران که بالاتر هستند نسپاریم، چرا که دیگران نیز در این حل و فصل خیر خود را حساب خواهند کرد. اگر با همسر خود اختلافی داریم در داخل خانه حل کنیم چرا که هر چقدر مراجعه ما به افراد دیگر شود، احتمال حل شدن مشکل ما کمتر می شود.

حضرت@دوست
حضرت@دوست
یه کاربر فیک از دیشب مدام اینطرف ان طرف میشه........
به ظاهر هست ..........
ولی نیست ........{-18-}{-18-}{-18-}{-18-}

aliaga
aliaga
پشت هر دربسته ای
هميشه راهی
برای گشايش هست
آن راه راپيدا كن
حتی اگربه اندازه روزنه ای
باشد
انشاالله همه درهای
بسته بروی خوشبختی بازبشه🌸

ܝܿܝܸܩܙ
ܝܿܝܸܩܙ
فقط دعا کنید 🫠😭

(◍•ᴗ•◍)
(◍•ᴗ•◍)


خانوم اِچ
خانوم اِچ
هر وعده که دادند به ما باد هوا بود
هر نکته که گفتند غلط بود و ریا بود
چوپانی این گله به گرگان بسپردند
این شیوه و این قاعده‌ها رسم کجا بود؟
رندان به چپاول سر این سفره نشستند
اینها همه از غفلت و بی‌حالی ما بود!
خوردند و شکستند و دریدند و تکاندند
هر چیز در این خانه بی‌برگ و نوا بود
گفتند چنینیم و چنانیم؛ دریغا
این‌ها همه لالایی خواباندن ما بود
ای‌کاش درِ دیزیِ ما باز نمی‌ماند
یا کاش که در گربه کمی شرم و حیا بود

ایرج میرزا


صفحات: 3 4 5 6 7

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو