یافتن پست: #گران

...
...
💢

مرحوم شيخ عبدالحسين خوانساري گفت: در كربلا عطاري بود مشهور و معروف، مريض شد و جميع اجناس دكان و اثاث خانه منزل خود را به جهت معالجه فروخت اما ثمر نكرد؛ و جميع اطباء اظهار نااميدي از او كردند.

گفت: يك روز به عيادتش رفتم و بسيار بدحال بوده و به پسرش مي گفت: اسباب منزل را به بازار ببر و بفروش و پولش را بياور براي خانه مصرف كنيد تا به خوب شدن يا مردن راحت شوم! گفتم: اين چه حرفي است مي زني؟!

ديدم آهي كشيد و گفت: من سرمايه زيادي داشتم و جهت پولدار شدن من اين بود كه يكسالي مرضي در كربلا شايع شد كه علاج آنرا دكترها منحصر به آبليموي شيراز دانستند.

آبليمو گران و كمياب شد. نفسم به من گفت: قدري آبليمو داراي چيز ديگر ممزوج به او كن و بوي آبليمو از آن فهميده مي شد او را به قيمت آبليموي خالص بفروش تا پولدار شوي .

همين كار را كردم، و آبليمو در كربلا منحصر به دكان من شد و سرمايه زيادي از اين مال مغشوش بدست آوردم تا جائي كه در صنف خودم مشهور شدم به پدر پولهای هزارهزاري.

پدر محمدهادی و ریحانه
پدر محمدهادی و ریحانه
من همیشه فوبیای گیر کردن تو آسانسور داشتم!
امروز بحمدالله توفیق حاصل شد آسانسورمون خراب شد و توش گیر کردم و تا اومدن نجاتم دادن کلی وقت اون تو بودم...
واقعا به این نتیجه رسیدم که گیر کردن تو آسانسور اصلا چیز خاصی نیست و فوبیام کاملا ریخت...
این رو میشه به سایر فوابی(جمع مکسر فوبیا) هم سرایت داد و اساسا از امروز صبح به بعد نگاه فلسفیم به دنیا یه جور دیگه شده!
خدایا حقیقتا شکرت

شامی
شامی
شازده کوچولو گفت : شاید باورت نشه .
گل باتعجب پرسید : چیو؟
شازده کوچولو گفت : اینکه بعضی شبها میشه نخوابید و تا صبح به تو فکر کرد...




خانوم اِچ
خانوم اِچ
من عاشق شدممممم😭😭😭😭
چیکار کنم چجوری بش نزدیک شمممم
یکی از دانشجو های دکتری دانشگاهمون اصالتشم افغانیه ولی خیلی خووووبه
من چیکارررر کنممممم بگیددددد😭😭😭

...
...
💢

آیت الله حائری شیرازی:
همۀ کسانی را که از آنها گله دارید، مثل دانۀ تسبیح ردیف کنید و یکی‌یکی دعایشان کنید. نخستین اثر این دعا این است که حبۀ آتشی را که در دلتان بوده، بیرون می‌اندازید.

قدیم‌‌ها که قلیان کشیدن مرسوم بود، گاهی ذغال گداخته از سر قلیان روی قالی می‌افتاد و فرصت اینکه بروند و اَنبُر بیاورند، نبود؛ ناچار آن آتش را با دستشان برمی‌داشتند و دور می‌انداختند.

اگر کسی از تو غیبتی کرده یا نسبت ناروایی به تو داده، این آتش افتاده روی دلت که از قالی گران‌بهاتر است. تا بخواهی برایش ثابت کنی که تو تقصیرکار نبوده‌ای، سوخته‌ای!

پس دعایش کن. اول خودت را نجات بده تا دلت بیشتر از این تاول نزند، بعدش خدا خودش می‌داند که چطور مسئله را حل کند.

...
...
💢

آیت الله حائری شیرازی:
همۀ کسانی را که از آنها گله دارید، مثل دانۀ تسبیح ردیف کنید و یکی‌یکی دعایشان کنید. نخستین اثر این دعا این است که حبۀ آتشی را که در دلتان بوده، بیرون می‌اندازید.

قدیم‌‌ها که قلیان کشیدن مرسوم بود، گاهی ذغال گداخته از سر قلیان روی قالی می‌افتاد و فرصت اینکه بروند و اَنبُر بیاورند، نبود؛ ناچار آن آتش را با دستشان برمی‌داشتند و دور می‌انداختند.

اگر کسی از تو غیبتی کرده یا نسبت ناروایی به تو داده، این آتش افتاده روی دلت که از قالی گران‌بهاتر است. تا بخواهی برایش ثابت کنی که تو تقصیرکار نبوده‌ای، سوخته‌ای!

پس دعایش کن. اول خودت را نجات بده تا دلت بیشتر از این تاول نزند، بعدش خدا خودش می‌داند که چطور مسئله را حل کند.

Tasnim
Tasnim
یه کلمه به طرف گفتم فوروارد کردن مطالب کلاس از یکی دیگه به منزله تقلبه
طرف هرچی از دهنش دراومد گفت، بعد تازه گفت پیگیری میکنم حرفتونو
خیر سرش میخواد معلم هم بشه
منتظرم پیگیری کنه که کامنتهای پر از ادب و شعورش رو بفرستم برای مسئول، ببینه چه دسته گلهای معطری میخوان مدرک بگیرن

WeT
WeT
دلم میخواد بزنم بیرون سرمو از شیشه ماشین درآرم 😕😕
ولی سرده خب 😕😕😕

شعرگان
شعرگان
هنگام عروسی محمدرضا شاه پهلوی و فوزیه چون مقرر بود میهمانان مصری و همراهان عروس به وسیله¬ی راه آهن جنوب تهران وارد شوند از طرف دربار و شهربانی دستور اکید صادر شده بود که دیوارهای تمام دهات طول راه و خانه های دهقانی مجاور خط آهن را سفید کنند. در یکی از دهات چون گچ در دسترس نبود بخشدار دستور می¬دهد که با کشک و ماست که در آن ده فراوان بود دیوارها را موقتاً سفید نمایند، و به این منظور متجاوز از یک هزار و دویست ریال از کدخدای ده گرفتند و با خرید مقدار زیادی ماست کلیه¬ی دیوارها را ماستمالی کردند.


کاربرد ضرب المثل :
آنگاه که فردی قصد دارد تا کاری را بدون دقت و توجه لازم و سرسری انجام دهد، این ضرب المثل برایش استفاده می شود و ناراحتی دیگران از کار اون گوشزد می شود.

aliaga
aliaga


۵۱
:گل

از دست ندین سعی کنیدهمگی شرکت کنید




...
...
💢

یکی از پژوهشگران حوزه مردم شناسی که برای تحقیق به آفریقا سفر کرده بود در یکی از قبایل به تعدادی از بچه های بومی آن منطقه، یک بازی را پیشنهاد کرد.
او سبدی از میوه را در نزدیکی یک درخت گذاشت و گفت:هر کسی که زودتر به آن سبد برسد، تمام آن میوه های خوشمزه را برنده خواهد شد...
هنگامی که پژوهشگر فرمان دویدن داد، آن بچه ها دستان هم را گرفتند و با یکدیگر دویده و در کنار درخت، با خوشحالی به دور آن سبد میوه نشستند....
پژوهشگر که کاملا از رفتار بزرگ منشانه‌ بچه ها، هاج و واج مانده بود، علت این رفتار متفاوت را پرسید و گفت: درحالی که یک نفر از شما می‌توانست به تنهایی همه میوه ها را برنده شود، چرا از هم سبقت نگرفتید؟!

آنها گفتند: "اوبونتو"

اوبونتو به این معناست که: "چگونه یکی از ما می تونه خوشحال باشه، در حالی که دیگران ناراحتند"؟!

💠اوبونتو در فرهنگ ژوسا یعنی: من هستم چون ما هستيم!

...
...
بهترين چيزهاى زندگی رایگان هستند!
لبخند، خانواده، دوستان، خواب، عشق، خنده و خاطرات خوب،
نمیدانم پس چرا ما انقدر نگرانیم؟!

👤

❤
- با طُمأنینه نِشَست و گفت :
« به دوستانم سپرده‌ام هرگز عاشق نخواهم شد ! »
اما اخیراً مرا درونِ رگ‌های قلبی در زیرِ پوستِ زنی یافتند ..

+ در گودیِ زیرِ چشمانِ نگرانش نگریستم و گفتم :
« من ، خانه‌ی تو هستم »♥️

❤
‏هیچ کس رو از بودنتون مطمئن نکنین بذارین‌همیشه ترس از دست دادنتون رو داشته باشه، از لحظه ای که مطمئن شد دیگه الویتش نیستی میشی یه گزینه



یاس
یاس
آقا حالا دعا کنید کیف پولم پیدا شه :گگگ
اصن کلاونمیام

صفحات: 13 14 15 16 17

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو