یافتن پست: #کویر

حضرت@دوست
حضرت@دوست
گویند ...فصل بهار زیباست
اما بهار بدون باران جز خزان نخواهد داشت................

تو............باران بهاریم شو..تا تن این کویر تشنه سیراب گردد از محبت بی دریغ آسمانیت

حضرت@دوست
حضرت@دوست
و ای دوست خیالی..............

باز زیر باران خیال قدم خواهیم زد .
چترمن ازتو،توبه خیس شدنم فکرنکن،اصلابه مضامین غم انگیزدلم فکرنکن،
اینجا من هستم و تو ....تو که سایه خیالی .....
اینجا من هستم و تو و بوی عطر دلتنگی............این جا من هستم وتو همراه بغض گلو ونم باران ...چه زیبا می چکد از چشمانمان گل نم اشک به درشتی باران بهاری .بر دل تنگی زمین...و شاید بربزد در دل این کویر به پای تنها شقایق این دشت..ومن باز مانده ام تو ای شقایق تنها .واین خیال

سید ایلیا
سید ایلیا
همیشه لحظه هایی هست
که نه توانی برای مقاومت هست
ونه راهی برای رهایی
در سرزمین‌های بی مرز
جاده ی هجرت باز است
و بوی ساحل می دهد
قایق هایی که مدام تو را می خوانند
و صدف هایی که بر ماسه های پا نخورده
سمفونی باد وموج می نوازند
دلم آنجاست
همیشه ...
کنار همان مرغان دریا
وتپه های ساحلی
اینجا سالهاست خشکسالی‌ ست
ساکن ریگزارهای بیابانم..!
ومن هر شب صدای موج را می شنوم
و هیچ عادت ندارم به شمردن
ستارگان کویر!
حکایت عجیبی ست ؛
شیطانی که فرمان می دهد به ناسپاسی
پا به فرار خوبی دارد

fatme
fatme
سرما خوردگی فقط اونجاش که سوراخ چپ دماغت آبشار نیاگاراست و اون یکی کویر لوت 🤕😷🤧

سید ایلیا
سید ایلیا
ما در کنار دختر موسی نشسته ایم
عمریست محو او به تماشا نشسته ایم

اینجا کویر داغ و نمک زار شور نیست
ما روبروی پهنه ی دریا نشسته ایم

قم سالهاست با نفسش زنده مانده است
باور کنید پیش مسیحا نشسته ایم

بوی مدینه می وزد از شهر ما،بیا
ما در جوار حضرت زهرا نشسته ایم!

fatme
fatme
😑😑😑
دیشب خواب پری دریایی دیدم
تعبیرش چیه؟

پلازامگ
پلازامگ
شاید شما هم از آن دسته از افراد باشید که فقط مناطق سرسبز و خوش آب و هوا را برای گشت و گذار مناسب می‌دانند. اما باید بدانید که برخی از صحراهای جهان دارای زیباترین و جذاب‌ترین مناظر هستند. وجود تپه‌های کوچک و بزرگ از جنس شن‌زارها، صخره‌های نمکی و گرانیتی که بعضی از آنها به شکل عجیب و غریبی درآمده‌اند را باید از شگفتی بیابان های جهان دانست. اگر شما هم با این تعاریف وسوسه شدید تا از کویرهای جهان بیشتر بدانید، پلازامگ را در این مقاله همراهی کنید. [ لینک]




حضرت@دوست
حضرت@دوست
درد.پنهان


دو قطره اشک در میان راه
در کویر بی تبسم و گل و نشاط
خشک می شود

من از هوار بی تفاوتی
و از هجوم تیر های خائنانه رنج می کشم

دلم همیشه منزلی برای درد بود و هست

اگر چه لمس درد های این زمانه را
به مغز استخوان و خون و خاک و سینه خیز و زخم و زندگی
به تیر بار و بی نشانه، با نشانه، با تمرکزی
هدف به سیبل های سرد و ساکتی
که لحظه های عمر من گذشت
جوانیم به غربتی که رفت لحظه های خوب و بر نگشت


حضرت@دوست
حضرت@دوست
دوشعر نیمه کاره بهونه ای دوباره
چشمای خیس گریون که مثل ابر می باره

حوصله دل نداره همش به فکر یاره
تو این تاریکی و درد اون داره کم میاره

تنهایی همیشه غبار روی شیشه درخت بدون ریشه
با دست رو دست گذاشتن چیزی درست نمی شه

گمشده ی آواره که سر پناه نداره
تو این همه بد نومی (نامی)کویر بی ستاره

غزل سرای تردید هیچ کی صداش رو نشنید
مثل شیشه شکست و هیچ کی این و نفهمید

یه زخمه پینه بسته نمکدون شکسته
خنده سرد و ممتد به عهد های بسته (..................)

یواش یواش جدایی بوسه های گدایی
قدم زدن دوتایی .....حالا دیگه تنهایی

رنج چونان تیغه ی مقراضی است
که گوشت تن را زنده زنده می درد
من وحشت را از آن دریافتم
چنان که پرنده از پیکان
چنان که گیاه از آتش کویر
چنان که آب از یخ
دلم تاب آورد
دشنام های شوربختی و بی داد را
من به روزگاری ناپاک زیستم
که حظِّ بسی کسان
از یاد بردنِ برادران و پسران خود بود
قضای روزگار در حصارهای خویش به بندم کشید.
در شب خویش اما
جز آسمانی پاک رویایی نداشتم .


ترجمه

صفحات: 3 4 5 6 7

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو