سر راه یه وانت ماهی میفروخت
از اونحا که یکی دوبار از شیراز رد شدم دیگه به اندازه تمام عمرم شیراز بودم
حال ندارم برم بازار اصلی
گفتم بیا خدا اورد سر راهم
مرده گیر داده بود ابجی دوتا ببر ارزونتر حساب می کنم
گفتم نه اینم تا یه ماه کافیمه اسراف میشه تخفیف نمیخوام همون یکی کافیه
ول کنش خراب بود
کفتم اقا برادر ما فقط دو نفریم ماهی زود خراب میشه
من و شکمم دوتا حساب میشیم دیگه نه
بگید اره عذاب وجدان دروغم بره
مظلومای ساده دل که نمیشه بهشون خرده گرفت
عاهان
گینه نولوب بالا؟