یافتن پست: #پنهان

هادی
هادی
پسر نوح، با بدان بنشست خاندان نبوّتش گم شد
سگ اصحاب کهف روزی چند پی نیکان گرفت و مردم شد.

خانوم میم
خانوم میم
جمعه با قیصر امین پور

سید ایلیا
سید ایلیا
اینجا منم؛ کسی که دلش می‌خواست سرش را در آغوش تو پنهان کند.

محسن
محسن
این بیت از جناب مولانا؛
تو هر حس و حالی که باشی
وادارت میکنه به آرامش برسی:

واگر بر تو ببندد همه رَه‌ها و گذرها
رَه پنهان ِنماید ، که کس آن راه نداند

g.h.o.l.a.m.a.l.i
g.h.o.l.a.m.a.l.i
ویژگی های فتنه
حضرت علیj در ابتدای خطبه 93 نهج البلاغه، گوشه ای از حوادث تلخ آینده و فتنه هایی را که به مسلمانان روی خواهد آورد اطلاع داده و در ادامه آن، به یک قانون کلّی درباره فتنه ها اشاره می کند؛ قانونی که آگاهی بر آن، می تواند خطر فتنه ها را تا حدّ زیادی تقلیل دهد. همچنین در این خطبه گران قدر، ویژگی های فتنه مورد بررسی قرار گرفته است؛ که عبارتند از:

اوّل: «إِذَا أَقْبَلَتْ شَبَّهَتْ وَ إِذَا أَدْبَرَتْ نَبَّهَتْ؛ هنگامی که فتنه ها روی آورند، خود را به لباس حق در می آورند و هنگامی که پشت کنند، (مردم را از ماهیّت خود) آگاه می سازند» از همین روست که فتنه گران با ترفندهای مختلف و با استفاده از ابزارهای تبلیغی و رسانه ای و با بهره برداری از نفوذی که در افکار عمومی دارند و بعضاً با استخدام چهره های موجّه و مقبول اجتماعی، سیاسی و دینی تلاش می کنند تا امور باطل را حق، جلوه دهند. به همین دلیل، امام علیj یکی از ویژگی های فتنه را چنین معرفی می کند که بر بستر شبهه و ابهام می روید و فتنه انگیزان از فضاهای شبهه آلود و مبهم بیشترین بهره را می برند.

محسن
محسن
مردی خسیس طلاهایش را در گودالی پنهان کرد و هر روز به آنها سر میزد.
یک روز یکی از همسایگانش طلاها را برداشت. مرد خسیس به گودال سر زد اما طلاهایش را نیافت و شروع به شیون و زاری کرد.

رهگذری پرسید:
چه شده؟ مرد حکایت طلاها را گفت. رهگذر گفت: این که ناراحتی ندارد. سنگی در گودال بگذار و فکر کن که شمش طلاست، تو که از آن استفاده نمیکنی، سنگ و طلا چه فرقی برایت دارد؟

ارزش هر چیزی در داشتن آن نیست بلکه در استفاده از آن است!🌺

سید ایلیا
سید ایلیا
در سایه ی سکوت
چشمهای آفتابی نشده ات را
عاشق تر می شوم..
خاتون قبیله ی نجابت
تا کدام خیمه ی پنهان؟!
مرا به ضیافت لبهایت خواهی خواند..!!!...

aliaga
aliaga
حدیثِ حافظ و ساغر که می‌زند پنهان

چه جایِ محتسب و شَحنه، پادشه دانست

بلندمرتبه شاهی که نُه رواق سِپهر

نمونه‌ای ز خَمِ طاقِ بارگه دانست

حضرت@دوست
حضرت@دوست
أحبك يا من سرق قلبي مني، يا من غير لي حياتي، يا من أحببته من كل قلبي، يا من قادني إلى الخيال. حينما تتوقّف روحي عن عشق روحك، سيتوقّف قلمي عن عشق الحروف وتقبيل الورق. وإن كان لابد من الموت فأنا أتمنى أن أموت وأنتِ بجانبي، أنتِ أول من أحببت وأنتِ آخر من سأقبل عينيه. أحاول أن أخبىء جنون حُبّي لكِ فلا يسعني ذلك فقد عرفوا أنني أعشقك من عيناي من كلماتي

دوستت دارم،ای کسی که قلبم را از من ربود، کسی که زندگی مرا تغییر داد، کسی که با تمام وجود دوستش داشتم، کسی که مرا به تخیل رساند. وقتی روح من از دوست داشتن روح تو دست بردارد، قلم من از دوست داشتن نامه ها و کاغذ بوسیدن دست می کشد. و اگر باید بمیرم آرزو دارم با تو در کنارم بمیرم تو اولین کسی هستی که دوستش داشتم و تو آخرین کسی هستی که چشمانش را خواهم بوسید. من سعی می کنم جنون عشقم به تو را پنهان کنم، اما نمی توانم، آنها می دانند که من تو را از چشم و از زبانم می پرستم

حضرت@دوست
حضرت@دوست
عشق احساس پنهانی

الحب هو الشعور الخفي الذي يتحرك في المكان ويطوف الدنيا بحثًا عن فرصة منتظرة، ليداعب من خلالها الأحاسيس والمشاعر، ويتسلل بهدوء، ليسكن القلب ويستقر في العقل، وذلك ليمتلك الروح والوجدان، ويسيطر على حياة كل إنسان.

aliaga
aliaga
@Manoch

سلام اخوی خوبی؟؟


خودتو باذکر مثال و رسم شکل معرفی بنمای لطفا:گل

fatme
fatme

😂😂😂

?
?
تو
به اندازه تمام نبودن هایت
خاطرم را تسخیر کرده ای
و این یعنی
هیچ فاصله ای
قادر نیست بمیراند عشقی را که
برایت درون قلبم
پنهان ساخته ام❤️

زاهِر..
زاهِر..
کِی رفته‌ای ز دل که تمنا کنم تو را
کِی بوده‌ای نهفته که پیدا کنم تو را
غیبت نکرده‌ای که شوم طالبِ حضور
پنهان نبوده‌ای که هویدا کنم تو را...

حسن  مصطفایی دهنوی
حسن مصطفایی دهنوی
يك لهو و لعب هـر سو ، پيدا بـشد از فردي
صد فرد جوان ما ، آن سو به شتابان شد
هر فرد خدا ترسـی، تا حکم خدا را گفت
از ترس شیاطینهـا ، آن سـر به بیابان شد
صد داد از آن دوران ، وز دور شیاطینان
کار غلط شیطان ، بسیار نمایان شد
كار غلط شيطان ، آباد كجا را كرد
در خانه ي هركس بود،آن خانه كه ويران شد
شيطان زِ كجا بودس ،آن از چه طرف آمد
آویخت به جان ما ، وان دست به گريبان شد
آیا چه سیاست بود ، خلاق به شيطان داد
از چشم بنـی آدم ، غایب شد و پنهان شد
یارب نـتوان جویـم ، آن بُعد صراط تو
هـر فرد خدا جویی ،در بُعد تو حیران1 شد
هـر فرد رهت نـشناخت ، در راه فروماند
گر همره شیطان رفت ، آن مشکلش آسان شد
هـر کار نکویـی را گـر آدم نیکو کرد
از نوکـر شیطانها ، معناش که پنهان شد
شيطان صفتـی یاران ، امـروز عزیـز آمد
در چشم شياطینان

صفحات: 1 2 3 4 5

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو