یافتن پست: #پنجره

بهار نارنج
بهار نارنج

@Jonz_00
@shahin
@Nimaqashqayi
@elham
@donyaa
@shami
@Barannnnnnnnnn
@fatme
@Z110
@alone00

یاس
یاس
یه فریم دیگه از تنهایی

:دی

بهار نارنج
بهار نارنج
چینگده سرد شده شبای اینجا:سرد:لرز
دیشب قبل خواب دستشویی رو شستم و پاهام رو اب کشیدم تا اومدم رو تخت دندونام بهم میخورد:D
البته پنجره هام چارتاق وا بود:D

aliaga
aliaga
‌_شهید‌_ابراهیم‌_هادی
عصر یک روز وقتی خواهر وشوهر خواهر ابراهیم به منزلشان آمده بودند هنوز دقایقی نگذ شته بود که از داخل کوچه سرو صدایی شنیده می شد .ابراهیم سریع از پنجره طبقه ی دوم نگاه کرد و دید شخصی موتور شوهر خواهرشان را برداشته و در حال فرار است.🐍🌙
ابراهیم سریع به سمت درب خانه آمد و دنبال دزد دوید و هنوز چند قدمی نرفته بود که یکی از بچه محل ها لگدی به موتور زد و آقا دزده با موتور به زمین خورد .تکه آهنی که روی زمین بود دست دزد را برید و خون هم جاری شد. ابراهیم به محض رسیدن نگاهی به چهره پراز ترس و دلهره دزد انداخت و بعد موتور را بلند کرد و گفت: سوار شو! همان لحظه دزد را به درمانگاه برد و دست دزد را پانسمان کرد.
کارهای ابراهیم خیلی عجیب بود و شب هم با هم به مسجد رفتند و بعد از نماز ابراهیم کلی با اون دزد صحبت کرد و فهمید که آدم بیچاره ای است و از زور بیکاری از شهرستان به تهران آمده و دزدی کرده♥

wolf
wolf
ی ماشین خفنی هست ، اطراف خونه …
نارنجیه … وای صداش …
اصن من با صداش میشناسمش ، ازونور چارراه ک میاد ادم می فهمه … لاعنتی جاذاب …:آبنبات

رها
رها
قورمه سبزی درست کردم، با وجود این ک هود روشن بود، کل سوراخ سمبه های خونه بوی قورمه گرفته :آخی چیکار کنم الان :/

یاس
یاس
گویا تعدادی از هم وطنان جنوب به خاطر گرمااین ماه فرار کردن شهرما و تو یکی از پارک ها اتراق کردن
و هیئت و دسته خودشونم راه انداختن :دی

wolf
wolf
به همه کسانی که شبِ‌شان طوری گذشت
که انگار زمین روی قلبشان سنگینی می‌کرد،

“صبحتون پر از امید”

azar
azar
پنجره دلت رو رو به خوشبختی باز کن
عشق رو به قلبت دعوت کن
نفس بکش هوای مهربونی رو

azar
azar
نیمی از دلم را عشق نیم دیگرش را شعر
اما تو نه عشق را میشناسی نه شعر را
از پشت تمام پنجره های باز و بسته
جستجوی ات میکنم اما همیشه در دلم ام هستی

aliaga
aliaga
نهایتاً روزی به جایی میرسی که در جواب تمام
حرف ها , قضاوت ها و اتهام ها
فقط یک جمله تایپ می کنی
" حق با شماست! "
موبایلت را پرت می کنی یک گوشه ای
پنجره را باز می کنی و
هوای اهمیت ندادن به حرف آدمها را نفس می کشی!
راستش را بخواهی
هوای این روزهای خیلی از ما پر است
از آلاینده های مهم بودن
حرف ها , نگاه ها و قضاوت های دیگران
نمی شود در آن راحت نفس کشید...

azar
azar
صبح شد چشم بگشای که ورزید شگفت
باز کن پنجره را با دم صبح
باید از خانه دل گرد پریشانی رفت
سلام صبح بخیر

شامی
شامی
یه چیزی کشف کردم :D
نمیدونم قبلا بود یا اقا هادی الان برنامه نویسیش کرده.
رو تصویر پروفایل پست هر کس چند ثانیه نگه دارین این پنجره کنارش باز میشه که کار تگ و پیام و ... راحت میکنه بدون اینکه برید تو پیجش .


azar
azar
صبح که میشه پنجره رو باز کن
یگذار بادی به سر و صورت
رو زمرگی هات بخوره
بقچه امروزت رو پر
از مهربونی کن و راه بیوقت
این روز ها مردم ناامیدن
کار سختی نیست لبخند بزن

صفحات: 3 4 5 6 7

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو