یافتن پست: #نرگس_صرافیان_طوفان

ᴍᴀʜɪ
ᴍᴀʜɪ
آدم هایِ موفق ، درست شبیهِ سنگ هایِ صیقل خورده یِ رودخانه هایِ خروشان اند ...
دردِ صخره و عذابِ راه را به جانشان خریده اند تا که انتهایِ مسیرشان خوب باشد .
افرادی که در تکاپویِ یادگیری و بهتر شدن بودند ، وقتی دیگران ؛ شاد و آسوده ، تفریحشان را می کردند !
آنها ایستاده بودند و می جنگیدند ، زمانی که دیگران ؛ بدونِ هیچ دغدغه ای خوابیده بودند ...
آدم هایِ موفق را که دیدید ؛ کلاهتان را به احترامشان بردارید .
آنها از دلِ سخت ترین حادثه ها می آیند !
جایی که نه پناهی داشته اند برایِ همراهی ،
نه امید و انگیزه ای ، برایِ دلگرمی ...
راهِ صعب العبور و تاریکی ، که همه ی آدم هایِ معمولی ، از همان ابتدایِ آن ؛
دور زدند ...



ᴍᴀʜɪ
ᴍᴀʜɪ
من یاد گرفته ام برایِ موفق شدن،هر ثانیه در حالِ تلاش باشم.
یاد گرفته ام از هیچ کس جز خودم توقعی نداشته باشم.
یاد گرفته ام در نهایتِ سختی و مشکلات هم بجنگم و امیدوار باشم.
یاد گرفته ام که هیچ لذتی بالاتر از خوبی هایِ بی توقع نیست.
و من خوب خواهم بود
حتی اگر همه ی جهان بد باشند
و من امیدوار خواهم بود،حتی اگر یاس و نومیدی بر پیکره ی عالم سایه گسترده باشد.
و من موفق خواهم شد حتی اگر تمامِ جهان بگویند ممکن نیست.
من نقطه ی پرگارِ دنیایِ خودم هستم.
این منم که تعیین می کنم فردای من چگونه خواهد بود.


ᴍᴀʜɪ
ᴍᴀʜɪ
کاری به کارِ آدم هایی که میانِ کوهی از درد و ناخوشی دارند می خندند ، نداشته باشید ...
کسانی که هیچ چیز بر وفقِ مرادشان نیست ، اما هنوز هم خنده بر لب دارند ...
به خدا این مدل بی خیال بودن ، هنر می خواهد ... !
باور کنید ، تظاهر به بی خیالی از خلافِ رود شنا کردن هم سخت تر است ...
هیچ کس نمی داند در دلِ این جور آدم ها چه می گذرد ...
هیچ کس نمی داند شب هایشان با چه زجری صبح می شود..
شاید دارند میانِ خنده هایشان تمام سعی شان را می کنند که فراموش کنند ...
این ها خیلی خسته اند ، خیلی ...
بی انصافی ست که از فرصتِ لبخندهایِ مصنوعی هم محرومشان کنیم ...
قضاوت نکنید !
سرزنش نکنید !
برچسب نزنید !

♥️

ᴍᴀʜɪ
ᴍᴀʜɪ
آدم ها تا جایشان را برایت خالی نکنند ، ارزش واقعیِ شان را نمی فهمی ... !
بعضی ها آن قدر معرفت دارند که دلشان نمی آید خودشان با پایِ خودشان بروند ...
باید حادثه ای بیاید و آنها را ببرد ... !
تا تو در حجمِ خالیِ نبودنشان ، بنشینی و با خودت سبک ، سنگین کنی ...
ببینی ارزششان در زندگی ات دقیقا کجاست ؟!
ببینی رفتارت درست بوده ؟!
تازه متوجه می شوی که در اولویت بندی هایت چقدر بیراهه رفته ای ،
چقدر کمتر از لیاقتشان به آنها بها داده ای ...
تازه می فهمی باید در رفتار و بذلِ محبت کردنت اساساً تجدید نظر کنی ...
حواست باشد ؛
آدم هایِ خوب ، بی توجهی که دیدند خودشان نمی روند ، روزگار آنها را می برد ...‌



ᴍᴀʜɪ
ᴍᴀʜɪ
خودت را تمام نکن ؛
برایِ کسانی که ظاهراً رفیقند و باطناً ، رقیب !
کسانی که هیچ اعتباری به
حرف هایشان نیست .
تمامت را برایِ خودت نگه دار .
من آدم هایِ این حوالی را خوب می شناسم ،
از معما و مشغولیتِ ذهنی بیزارند ...
آمده اند خودت را برایشان حل کنی تا
با خیالِ راحت بروند ...
عمیق باش ،
عجیب باش ،
شبیهِ بِرمودایی ناشناخته ؛
که در گردابِ ابهام ، غرقت می کند !
حواست باشد ؛
آدم هایِ اینجا ، بدجور تنوع طلب و کنجکاوند ،
فقط دنبالِ اکتشافاتِ تازه می گردند !:)



ᴍᴀʜɪ
ᴍᴀʜɪ
می خواهم کودک باشم !
می خواهم به دورانی برگردم که از بی انصافیِ دنیا سر در نمی آوردم .
روزهایِ خوبی که امنیتِ جهان ، میانِ آغوشِ مادرم بود و تمامِ آرزویم تویِ دستانِ مردانه ی پدرم جا می شد .
که کم آوردنِ من ، نشانه ی ضعف و ناتوانی ام نبود و نیازی نداشتم در نهایتِ بغض و خستگی ، ادایِ آدم هایِ شاد و قوی را در بیاورم .
هرکجا خسته می شدم ، بدونِ هیچ ملاحظه ای می نشستم و از تهِ دلم اشک می ریختم .
زمانی که بغض هایم خریدار داشت و همیشه دستِ نوازشی ، داوطلبانه اشک های کودکانه ام را پاک می کرد .
سخت است در زمانه ای که همه جا درسِ گرگ بودن می دهند ، بد شدن را بلد نباشی ،
که با تمامِ وجودت بخواهی خوب باشی و مهربانی ات را خرجِ آدم های نامهربانِ حوالی ات کنی ...
سخت است وقتی همه به منطق و بی تفاوتیِ شان می نازند ، پر از احساساتِ ساده ی کودکانه باشی .
در روزگاری که برایِ داشتنِ یک زندگیِ خوب ؛
لازم است گاهی اوقات ؛ بی احساس و بی رحم و بد باشی !:هعی



ᴍᴀʜɪ
ᴍᴀʜɪ
شنیده ام چپ دست ها
منطقی ترند!!
با دست دلشان می نویسند
و با پایِ منطقشان
راه می روند!!
چه اقلیت جالبی اند این
چپ دست ها..:دی



ᴍᴀʜɪ
ᴍᴀʜɪ
من برایِ حالِ خوبم ، می جنگم !
قوی بودن در دنیایِ من انتخاب نیست
یک قانونِ اساسی و اجباریست
اوضاع هرچقدر که می خواهد بد باشد
من شکست را نمی پذیرم !
به جایِ نشستن و افسوس خوردن
می ایستم و شرایط را تغییر می دهم !

می جنگم ،
زخمی می شوم ،
زمین می خورم ،
اما شکست هرگز !

من عمیقا باور دارم که شایسته ی آرامشم
و برایِ داشتنش با تمامِ توانم تلاش می کنم
من آفریده نشده ام که تسلیم باشم ،
که مغلوب باشم ،
که ضعیف باشم !
من آمده ام که جهان را تسلیمِ آرزوهایم کنم
"من" خواسته ام !
پس می شود ...



ᴍᴀʜɪ
ᴍᴀʜɪ
کاری به کارِ هم نداشته باشیم
یکی دیوانه‌ی اهل بیت است
یکی فقط احترام میگذارد
یکی هم اعتقادی ندارد
یکی با شرکت در مراسماتِ مذهبی وهیئت و حرم حالش خوب می‌شود
یکی در تنهایی
یکی هم جورِ دیگر
یکی باور دارد
یکی باور ندارد
اعتقاد یک مسئله‌ی کاملاشخصی ست...
کافیست فقط انسان باشیم
کافیست در رفتارهایمان افراط نکنیم
تا اعتقادمان برای سایرین قابلِ احترام باشد
کافیست باورهایِ ماموجبِ رنجش و آزارِهیچ کس نشود
کمالِ اعتقادِ ما
به نوعِ رفتار و گفتارِ خودمان
وابسته است
این روزها و این شبها
مراقب حرف ها و رفتارهایمان باشیم
مبادا دلی برنجد و اشکی بریزد
و عرش آسمان بلرزد
حسین برای آزادگی جنگید
تا زیرِ بارِ ظلم و تحمیل
و اجبار نرفته باشد
بیایید دیگران را اسیرِ اعتقادات و
باورهایِ خودمان نکنیم
هیچ آدمی برده‌ی طرزِ نگرشِ هیچ
آدمِ دیگری نیست
انسان ها حق انتخاب دارند
خوب باشیم و به جایِ
خشونت و تعصب
انسانیت را گسترش دهیم
بدونِ شک غایتِ تمامِ آیین‌ها
رسیدن به کمالِ انسانی ست
حواسمان باشد؛
مبادا از دین و ایمانِ ما
فقط نام و یاد و خاطره‌اش بماند
مبادا در نهایتِ غرور و خود بینی
مسیر را گم کنیم



wolf
wolf
تعارف که نداریم
من حسادت می کنم
به لیلای مجنون
و به آیدای شاملو
لعنتی!
تو هم مرا همانقدر دوست داشته باش
من از ورد زبان شدنهای این مدلی
خوشم می آید...!



ᴍᴀʜɪ
ᴍᴀʜɪ
باید بلد شد ؛
گذشتن از بعضی آدم ها را !
گذشتن از تمامِ وابستگی هایِ عذاب آور و
دلبستگی هایِ اشتباهی را ...
باید بی رحم بود ،
چشم رویِ همه چیز بست و عبور کرد .
تک تکِ خاطراتِ خوبِ گذشته را به بادِ سرکشِ فراموشی سپرد و رفت .
گاهی ، چاره ای بهتر از رفتن نیست !
ماندن به پایِ بعضی آدم ها ؛
پیر و فرسوده ات می کند ...

‌♥️

ᴍᴀʜɪ
ᴍᴀʜɪ
من برایِ حالِ خوبم ، می جنگم !
قوی بودن ؛ در دنیایِ من ، انتخاب نیست ،
یک قانونِ اساسی و اجباریست .
اوضاع ، هرچقدر که می خواهد ، بد باشد ؛
من شکست را ، نمی پذیرم !
به جایِ نشستن و افسوس خوردن ؛ می ایستم و شرایط را تغییر می دهم !
می جنگم ، زخمی می شوم ، زمین می خورم ، اما شکست ، هرگز !
من عمیقا باور دارم که شایسته ی آرامشم ،
و برایِ داشتنش ،با تمامِ توانم ، تلاش می کنم .
من آفریده نشده ام که تسلیم باشم ،
که مغلوب باشم ،
که ضعیف باشم !
من آمده ام که جهان را ، تسلیمِ آرزوهایم کنم ،
"من" خواسته ام !
پس می شود ...♥



ᴍᴀʜɪ
ᴍᴀʜɪ
آدم ها را برایِ خودتان مهم نکنید !
از هیچ کسی بت نسازید
اجازه ندهید یک نفر ، همه ی دنیایِ تان شود
آن وقت با یک اخم و بی توجهیِ ساده ؛
تمامِ غرور و خود باوریِ تان ، از هم می پاشَد ،
شخصیتِ تان زیرِ سؤال می رود ،
و از خودتان بیزار می شوید ...
دست از بزرگ نمایی بردارید
آدم ها همه شان مثلِ هم اند ؛
نه آنقدر بزرگ ، که تمامِ دنیایِ تان شوند ،
و نه آنقدر کوچک ، که زیرِ پایِ تان لِه شوند
پیچیده اش نکنید
آدم ها ، فقط آدم اند ،
همین !



ᴍᴀʜɪ
ᴍᴀʜɪ
درد برای گریستن زیاد است ...
اما دردِ ما ، همان انسانیتی ست ؛
که هر سال چنین روز هایی
سالگردِ شهادتش را می گیریم !
زخم ، همان است ،
فقط عمیق تر شده ،
خیلی عمیق !!!



ᴍᴀʜɪ
ᴍᴀʜɪ
من آدمِ یک جا نشستن و افسوس خوردن نیستم !
در هر شرایطی که باشم ، کاری که دلم بخواهد را می کنم ،
روحیه ام را هیچ جوره نمی بازم ،
و خودم را وابسته ی هیچ کس نمی کنم ،
می دانم که وابستگی ، از ارزشمندی ام کم می کند !
من حتی افسوسِ مردنم را هم نمی خورم ،
دلیلی ندارد بخواهم نگرانِ دنیایِ بعد از خودم باشم ... !
اما تا زمانی که هستم ؛
یک منِ منحصر به فرد و قوی خواهم ماند !
من خودم ، هوایِ خودم را دارم ،
من به خودم تکیه داده ام ...
در دنیایِ هدفمندِ من ؛
جایِ هیچ کسی خالی نیست !



صفحات: 3 4 5 6 7

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو