یافتن پست: #نرگس_صرافیان_طوفان

ᴍᴀʜɪ
ᴍᴀʜɪ
آدم ها یک جور نمی مانند،
عوض می شوند..
رویِ الآنِشان اصلاً حساب نکن!
آدم ها آب هم که می خورند ، نظرشان تغییر می کند و آدمِ دیگری می شوند!
هیچکس را برای طرز فکرش نمی شود دوست داشت ،طرزِ فکرها خیلی زود عوض می شوند..
آدم ها، رو راست نیستند.. نیمه هایِ پنهان زیادی دارند..
آن ها را دوست داشته باش، حتی برای چیزی که بعداً می شوند... اما رویشان حساب نکن، فقط و فقط دوستشان داشته باش...!


ᴍᴀʜɪ
ᴍᴀʜɪ
دیگر برایم مهم نیست !
بی حس شده ام ...
از قضاوت و بی انصافیِ هیچ آدمی ، دلم نمی گیرد !
من به مرحله ی پذیرشِ خودم رسیده ام ،
نه از تمجید و ابراز علاقه ی کسی ، ذوق می کنم ،
نه با انتقاد و رفتنِ کسی ، به هم می ریزم !
به معنایِ واقعی ، عینِ خیالم نیست !
این روزها ، همه چیزِ دنیایِ من ، به خودم بستگی دارد !
حالِ من خوب است
نه عاشقم ، نه غمگینم ، نه دلتنگ ...
از شما چه پنهان ؛
این روزها جایِ هیچ کسی خالی نیست !
من در بی تفاوت ترین حالتِ ممکن قرار دارم !



ᴍᴀʜɪ
ᴍᴀʜɪ
نه کسی را می خواهم که عاشقم باشد ،
نه نیازی به توجه و محبتِ کسی دارم ...
این روزها ؛
فقط خلوتی دنج و بدونِ واسطه می خواهم ،
به دور از نگاه ها ،
به دور از قضاوت ها ،
به دور از تمامِ بی انصافی ها ...
جایی که نه صدایی باشد برایِ شنیدن ،
نه حرفی برایِ گفتن ،
و نه اشکی برایِ ریختن ...
جایی که کمی نفس بکشم ،
کمی فکر کنم ،
کمی آرام بگیرم ... !



ᴍᴀʜɪ
ᴍᴀʜɪ
ولنتاین ، سپندارمذگان ، یا هر روزِ عشقِ دیگری و به هر فرهنگی ؛ فرقی نمی کند !
بد نیست گاهی ، به هر بهانه ای یادمان بیُفتد که "عشق" ، اتفاقی مقدس است
بد نیست یادمان باشد ؛ که عزیزانمان ، فقط به دوست داشتنِ دلیِ ما نیاز ندارند !
باید ابراز کرد ...
باید با رفتاری ، کلامی ، لبخندی ، هدیه یا شاخه گلی ؛ دوست داشتنی بودنِ آدم ها را یادشان آورد ،
که میزانِ هیچ علاقه و خواستنی ، حدس زدنی و هیچ دوست داشتنی ، ناگفتنی نیست !
دوست داشتن ها را باید گفت ، قبل از آنکه دیر شود ...
اگر کسی را دوست داری ، همین امروز هرجور شده اثباتش کن .
کمک کن بوته ی بی پناهِ عشق ، نمیرد !
که بدونِ عشق ؛ خیابان ها سرد و غمگین ،
و آدم ها شبیهِ ربات می شوند !

ولنتاین مبارڪ♥



ᴍᴀʜɪ
ᴍᴀʜɪ
عبور ، بهترین اتفاقِ این روزهاست ،
و "جاده" ، زیباترین حالتِ فراموشی ...
انگار در حالِ عبور که باشی ، دلواپسی ها فراموشت می شود ،
فراموش می کنی کجایِ جهان ایستاده ای ،
و بی رحمی هایِ زمانه ، از یادت می رود ...
"جاده" فرصتی ست برایِ بی خیالی ، فرصتی برایِ فراغت ، فرصتی برای پرواز ...
فرصتی ست تا برای دقایقی هم که شده ، مزه ی خوشبختی را بچشی !
من دلم که می گیرد ؛
غصه هایم را رویِ دوشِ اتوبان می اندازم ،
عبور می کنم ،
آنقدر که تمامِ بغض هایِ ته گرفته ام ، لبخند شوند ،،،
آنقدر که بشوم بی خیال ترین آدمِ رویِ زمین ...
به عقیده ی من ؛
"جاده" بزرگترین اکتشافِ بشریت بود !
یک آرامشِ خط کشی شده ،
یک بی خیالیِ طولانی !



wolf
wolf
اگر پشتِ خاکریزِ آرامشت کمین کرده اند ، اگر یکه و تنها در محاصره ی کینه و حسادت ها قرار داری و اگر دشمنان و بدخواهانت زیاد شده ؛ غمگین نباش ، تو در نقطه ی درستی از زندگی ایستاده ای !
یادت باشد ؛ کسی برای شکارِ کبوتر به کوهستان نمی رود !
باید عقاب باشی تا از تنهایی ات هم بترسند ،
باید در اوج باشی تا به سقوطت فکر کنند ،
هیچ کس با انبوهِ گنجشک هایِ بی آزار و سرگردانِ شهر ، کاری ندارد !


زهرا
زهرا
این روزها
دلم یک کنج ساده وصمیمی میخواهد
یک ایوان
به سمت تمام بیخیال بودنها
یک دوست
که حواس مرا ازغمهایم پرت کند
من دلم فقط کمی حالِ خوش میخواهد !



فقط خدا
فقط خدا
تعارف که نداریم
من حسادت می کنم
به لیلای مجنون
وبه آیدای شاملو
لعنتی!
تو هم مرا همانقدر دوست داشته باش
من از وردزبان شدنهای این مدلی
خوشم می آید! (:



LOEY♡
LOEY♡
+ فراموش کردنِ هیچ کس سخت نیست !
کافی ست کمی صبر کنی ...
آدم ها ؛
خودشان ثابت می کنند ؛
که لایقِ فراموشی اند ... ^_-



ᴍᴀʜɪ
ᴍᴀʜɪ
ما از نسلِ افراط و تفریطیم ...
نسلی که هیچ وقت "میانه" نگه نداشت ...
ما یا زیاد دوست داشتیم ، یا متنفر بودیم !
یا هوایِ هم را داشتیم ، یا زیر آبِ هم را زدیم ،
یا کمک کردیم ، یا زمین زدیم ،
یا تمجید کردیم ، یا قضاوت ... !
به ما یاد ندادند کاری به کارِ هم نداشته باشیم ،
که اگر آب نمی آوریم ، کوزه هم نشکنیم ...
ما مردمِ خاور "میانه" ایم ،
که از زمین و زمان "کناره" می گیریم ...



ᴍᴀʜɪ
ᴍᴀʜɪ
دور خودت دایره ای بکش
دایره ای به وسعتِ بیخیال بودن ...
دایره ای که قضاوتهای بی منطقِ دیگران را ، از افکارت تمیز دهد ...
باور کن هیچ چیز در این جهان برقرار نمی ماند !
اتفاقات برای افتادنند ...
زبان برای حرف زدن ...
و لحظه ها برای گذشتن ...
به همین سادگی !!
همه چیز ، مهیاست تا فقط زندگی کنی .
قضاوت هایشان را بیخیال ...
اگر زبانی بیهوده چرخیده ؛
دلیلی ندارد فکری هم بیهوده مشغولِ چرایی اش باشد ...
شاد باش و خوبی کن !
فرصت زیادی نمانده ...
لحظه ها دارند تمام می شوند ...



ᴍᴀʜɪ
ᴍᴀʜɪ
گاهی اوقات لازم است گوشه ی دنجی
بروی و با خودت خلوت کنی .جایی به
دور از شلوغیِ آدم ها بنشینی و ببینی
با خودت و زندگی ات ، چند چندی ؟!
لابلایِ شلوغی و همهمه ی این روزها ؛
نشستن در سکوت و تنهایی ؛
بدجور می چسبد !:خسته



ᴍᴀʜɪ
ᴍᴀʜɪ
ما "تظاهر" را خوب بلدیم !
وانمود می کنیم ؛ به کسی نیازی نداریم ،
که حالمان با خودمان خوب است ،
که عینِ خیالمان هم نیست !
اما جایی میانه ی راه ؛
در نهایتِ غرور و ایستادگیِ مان ، فرو می ریزیم .
از دردِ ؛ هیچ کسی را نداشتن ،
از دردِ ؛ دل را به کسی نبستن ،
از دردِ "در میانِ جمع ، تنها بودن" ... !
همه ی آدم ها نیاز دارند یکی را داشته باشند ،
که در نهایتِ تنهایی و خستگی ؛
دلشان به دوست داشتنش گرم باشد .
آدم ، بدونِ عشق و محبت ، زود ، پیر می شود .
یک نفر باید باشد !
یک نفر ؛ که عاشقش باشی ،
یک نفر ؛ که عاشقت باشد !



ᴍᴀʜɪ
ᴍᴀʜɪ
برایِ شکستنِ من ، زمینم نزنید !
من زمین که می خورم ،
محکم تر می شوم ...
وقتی آماده ی پرواز و پریدنم ؛
دلیلی ندارد نگرانِ افتادنم باشم ،
دلیلی ندارد از هیچ ارتفاع و پرتگاهی بترسم !
من با هیچ افتادنی ،
سقوط نخواهم کرد ؛
با شکوه تر از همیشه ،
اوج خواهم گرفت ...
من بلندترین قله ها را نشانه می گیرم ،
و شما مرا ؟!
خیالی نیست ...
فقط مراقب باشید موقعِ هل دادنِ من ؛
لبه ی تیزِ باورهایم ؛
زخمیِ تان نکند !:)



ᴍᴀʜɪ
ᴍᴀʜɪ
گاهی اوقات لازم است گوشه ی دنجی
بروی و با خودت خلوت کنی .جایی به
دور از شلوغیِ آدم ها بنشینی و ببینی
با خودت و زندگی ات ، چند چندی ؟!
لابلایِ شلوغی و همهمه ی این روزها ؛
نشستن در سکوت و تنهایی ؛
بدجور می چسبد !:فکر



صفحات: 3 4 5 6 7

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو