یافتن پست: #مولانا

رها
رها
علت عاشق ز علت‌ها جداست
عشق اصطرلاب اسرار خداست
عاشقی گر زین سر و گر زان سرست
عاقبت ما را بدان سر رهبرست
هرچه گویم عشق را شرح و بیان
چون به عشق آیم خجل باشم از آن
گرچه تفسیر زبان روشنگرست
لیک عشق بی‌زبان روشنترست
چون قلم اندر نوشتن می‌شتافت
چون به عشق آمد قلم بر خود شکافت
عقل در شرحش چو خر در گل بخفت
شرح عشق و عاشقی هم عشق گفت
آفتاب آمد دلیل آفتاب
گر دلیلت باید از وی رو متاب
از وی ار سایه نشانی می‌دهد
شمس هر دم نور جانی می‌دهد
سایه، خواب آرد تو را همچون سمر
چون برآید شمس انشق القمر


مولوی جان❤️

رها
رها
ابریق مرا شکستی ربی

بر من در عیش را ببستی ربی

من می خورم و تو میکنی بد مستی ؟!

خاکم به دهن ، مگر تو مستی ربی ؟!

🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
ناکرده گنه در این جهان کیست بگو ؟

آن کس که گنه نکرد ، چون زیست بگو ؟

من بد کنم و تو بد مکافات دهی

پس فرق میان من و تو چیست بگو ؟!

🌺خیام.. شایدم منسوب به خیام.. 🌺

aliaga
aliaga
تا نشوی مستِ خدا، غم نشود از تو جدا...


aliaga
aliaga
میان پرواز تا پرتاب
تفاوت از زمین تا آسمان است.
پرواز که کنی، آنجا میرسی که خودت می‌خواهی .

پرتابت که کنند ،
آنجا می‌روی که آنان می‌خواهند .

پرواز را بیاموزیم...!



aliaga
aliaga
سنگْ شِکاف می‌کند در هَوَس لقای تو
جان پر و بال می‌زند در طَرَب هوای تو ...




رها
رها
گر چه افتاد ز زلفش گرهی در کارم

همچُنان چشمِ گشاد از کَرَمَش می‌دارم

به طَرَب حمل مَکُن سرخیِ رویم که چو جام

خونِ دل عکس برون می‌دهد از رخسارم

پردهٔ مطربم از دست برون خواهد برد

آه اگر زان که در این پرده نباشد بارم

پاسبانِ حرمِ دل شده‌ام شب همه شب

تا در این پرده جز اندیشه او نَگْذارم

منم آن شاعرِ ساحر که به افسونِ سخن

از نِیِ کِلک، همه قند و شِکَر می‌بارم

دیدهٔ بخت به افسانهٔ او شد در خواب

کو نسیمی ز عنایت که کُنَد بیدارم؟

چون تو را در گذر ای یار نمی‌یارم دید

با که گویم که بگوید سخنی با یارم؟

دوش می‌گفت که حافظ همه روی است و ریا

بجز از خاکِ درش با که بُوَد بازارم؟

❤️حافظ❤️

WeT
WeT
وختی تنهامُ ناراحت ،،،


مستم ،،،

خانوم اِچ
خانوم اِچ
گفتم بسته‌ ست دِلم گفت منم قفل گشا...


👤مولانا

سارا
سارا
شمس تبریزی گفت: تقدیر به آن معنا نیست که مسیر زندگیمان از پیش تعیین شده. به همین سبب اینکه انسان گردن خم کند و بگوید" چه کنم. تقدیرم این بوده،" نشانهٔ جهالت است. تقدیر همهٔ راه نیست، فقط تا سر دو راهی هاست. گذرگاه مشخص است اما انتخاب در دست مسافر است. پس نه بر زندگی ات حاکمی و نه محکوم آنی..

رها
رها
چو رسی به طور سینا ارنی مگو و بگذر ....

شيخ اجل سعدي مي گويد :



چو رسي به طور سينا ارني مگو و بگذر

که نيرزد اين تمنا به جواب لن تراني

در جواب سعدي شاعري ( احتمالا حافظ ) مي گويد :
چو رسي به طور سينا ارني بگو و مگذر
تو صداي دوست بشنو نه جواب لن تراني
و در جواب اين دو ، شاعر ديگري ( احتمالا مولانا ) مي گويد :

"ارنی" کسی بگوید که تو را ندیده باشد

تو که با منی همیشه چه ترا چه لن ترانی

aliaga
aliaga
این شعر مولانا برای مخ زنی خیلی ریسکیه،احتمال بوسه یا سیلی تقریبا براش برابره،اونجا که میگه:

«هَمه را بیازمودم، ز تو خوشترم نیامَد»

حضرت@دوست
حضرت@دوست
آب کم جو تشنگی آور بدست / تا بجوشد آبت از بالا و پست

حضرت مولانا میگوید تو آب هستی درون کوزه که زندان توست. بدنت را بزن به آب و بگذار روحت که تکه ای ار آب روان است با روح عالم یکی شود و بدان که پشیمان نخواهی شد. تو را از جایی دیگر به اسارت به اینجا آورده اند و از نفیرت مرد و زن نالیده اند و تو مرغ باغ ملکوتی و کوزه ترا محصور کرده، پس کوزه را بزن به آب و بگذار حقیقت وجودیت در جوی جاری شود. بنابر این با همنوعانت به خوبی رفتار کن، طبیعت را دوست داشته باش، تو آب تمیز هستی، بدی ها را بشوی و عیب دیگران را با آب کر که در وجودت است، آبکشی کن تا موقع وصل شدن به خالق فرا رسد و بدان که به آرزوهایت خواهی پیوست چون تو از علم خاک نیستی.

هلیا
هلیا
زنان بدکار و ناپاک شایسته مردانی
بدین وصفند
آیه ۲۴ سوره نور

Zahra
Zahra
آرزو میکنم اون شب که دلتون واسش تنگ شد از از این پهلو به اون پهلو بچرخین:)
شبتون‌بخیر🧡

حضرت@دوست
حضرت@دوست


ما که این همه برای عشق
آه و ناله ی دروغ می کنیم

راستی چرا
در رثای بی شمار عاشقان
که بی دریغ
خون خویش را نثار عشق می کنند
از نثار یک دریغ هم
دریغ می کنیم؟

صفحات: 6 7 8 9 10

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو