یافتن پست: #فرزند

یاس
یاس
🟥 اشتباه نمی‌بینید!

🔻 این سال 1357 مسیر فرودگاه مهرآباد تا بهشت زهرا نیست...

🔹اینجا سال 1402 و در شهر الشتر است که تمام مردم برای حمایت از فرزند نخبه و انقلابی خود به میدان آمده‌اند






نمونه از تبلیغات استان
خدا دی یسه :جیغ
:تهوع
:چندش

حضرت@دوست
حضرت@دوست
حب {1}مجنونة

ينمو الحب إلى درجة لا تدركين أنه يؤثر على كلامك وأفعالك، وهذا ما يسمى بجنون الحب، ولكن عندما تعترفين بهذا الجنون فإنك تحبينه، فيحبك الطرف الآخر أكثر


ܝܿܝܸܩܙ
ܝܿܝܸܩܙ
[لینک]

@i3ahar_sanjab @donyaa @elham @Z110 @Baran

مهاجر
مهاجر
من بشدت با بابام‌رودروایسی دارم هیچ وقت نتونستم مستقیم باهاش حرف بزنم
گاهی وقتا زنگم نمیزنم بهش بیشتر بهش پیام میدم حرف میزنم

♡✓
♡✓


سلام
صبحتون بخیر
لحظه هاتون ناب
روزگارتون شاد

یاس
یاس
خواب دیدم من و مامان رفتیم زیارتگاهی
ظاهرا زیارتگاه دو امامزاده دختر بود تو قم
جمعیت زیاد بود
گفتم از دور سلام نیدم اومدم سمت خروجی
دیدم خلوت خلوت رفتم کنار ضریح گریه و التماس دعا
دیدم مامان داره میره داخل و ضریح بازه منم رفتم تو
سرم گداشتم رو قبر امامزاده ها و کلی دعا و التماس کردم
کنار اونا هم یه قبر کاشی کاری بود میدونستم مزار یکی از مراجع است
اونجا هم زیارت کردم سرم گذاشتم رو قبر
مرقد یه سید بزرگوار بود ته فامیلیش حایری شیرازی
مامان گفت این کیه گفتم
همون استاد امام که امام اورد قم
و با التماس قسمش میدادم تو را به جدت قسم برام پیش خدا واسطه شو :گگگ
سر وصع زولیده بی حالی هم داشتم دلم به حال هودم سوخت :(


االان بیدار شدم می بینم حایری شیرازی سال ۹۶ به رحمت خدا رفتن سید نیستن
استاد امام هم حایری یزدی اونم سید نیست
من کی واسطه کردم پس ؟ :-s
تو خواب هم شانس ندارم :هعی

Elham
Elham 👩‍👧‍👦
شعرام جون خانومو با ساینا اشنا کن بی زحمد:خجالت
@shahin
@kamand83

سید ایلیا
سید ایلیا
سیصدو دوازده به علاوه ی ---- شاید مهدی عج الله منتظر فرزند تو باشد.

سید ایلیا
سید ایلیا
فرزند شهید مدافع حرم اكبر زوار جنتى خواستن شعر بخونه؛
گفت: ميشه دعاى فرج بخونم؟آخه من روزی هزار بار دعای فرج می‌خونم! اینقدر‌ می‌خونم‌ تا
امام‌ زمان‌ ظهور كنه. ميگن اگه آقا بياد، شهدا هم باهاش ميان.شاید يه بار دیگه بابامو ببینم...

اللهم عجل لوليك الفرج

❤
این امکان وجود دارد که یک انسان در یك لحظه و یك اتفاق به یکباره ده سال بزرک‌تر شود 😄

...
...
💢

گویند شخصی در حال مرگ بود و قبل از مرگش او وصیت کرد: من ۱۷ شتر و ۳ فرزند دارم، شتران مرا طوری تقسیم کنید که بزرگترین فرزندم نصف آنها را و فرزند دومم یک سوم آنها را و فرزند کوچکم یک نهم مجموع شتران را به ارث ببرند.
وقتی که بستگانش بعد از مرگ او این وصیت نامه را مطالعه کردند متحیر شدند و به یکدیگر گفتند ما چطور می توانیم این ۱۷ شتر را به این ترتیب تقسیم کنیم؟
و بعد از فکر کردن زیاد به این نتیجه رسیدند که تنها یک مرد در عربستان می تواند به آنها کمک کند، بنابراین آنها به نزد امام علی(ع) رفتند تا مشکل خود را مطرح کنند

حضرت فرمودند: رضایت می دهید که من شترم را به شتران شما اضافه کنم آنگاه تقسیم بنمایم. گفتند: چگونه رضایت نمی دهیم،

پس شتر خویش را به شتران اضافه نمود و به فرزند بزرگ که سهمش نصف شتران بود، ۹ شتر داد. به فرزند دوم که سهمش ثلث شتران بود، ۶ شتر داد و به فرزند سوم که سهم او یک نهم بود، ۲ شتر داد و در آخر یک شتر باقی ماند که همان شتر حضرت بود!

یاس
یاس
دیجی کالا

مهاجر
مهاجر
‏من دلم واقعا عشق میخواد
یه عشق واقعی، از اون عشقا که مامانش بیاد بگه چقد بدم دست از سر بچم برداری؟
منم اشکامو پاک کنم بپرسم کلا چقد دارید؟

هادی
هادی
نبض تهی دست نگیرد طبیب
درد فقیر، ای پسرک، بی دواست
ما فقرا، از همه بیگانه‌ایم
مرد غنی، با همه کس آشناست

Elham
Elham 👩‍👧‍👦
اساتید؟ از شهرمون یه نفر برمیدارن بنظرتون شرکت کنم یا حیفه چارصد تومنه بدم ب اینا؟؟

صفحات: 3 4 5 6 7

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو