یافتن پست: #عاشقانه

مهاجر
مهاجر
من گرفتارهمین فصل خزانم
که رهایی نتوانم،
دردمن دردفراقی است که افتاده به جانم
تودرآن گوشه ی دنیا،
من در این سوی جهانم،
من گرفتار همین فصل خزانم؛
که رهایی نتوانم،
من در این گوشه ی دنیا شده ام بند واسیر
مدتی هست ندیدم که تورا یک دلِ سیر
من که خوکرده به آن اشک نهانم
من گرفتارهمین فصل خزانم؛
که جدایی نتوانم،
دردلم نورامیدی است
پس ازاین غم هجران برسدیاربهاری
بزداید زدلم گردوغباری
چشم درراه همان روز وزمانم
ولی افسوس گرفتارهمین فصل خزانم؛
که رهایی نتوانم،
که جدایی نتوانم،
مهاجر همدانی

?
?
زن با تمام احساسی که دارد و همان لطافت عاشقانه اش!
یک جا عقب می نشـیند و محبت تـو را می خواهد….
گاهی سکوت میکند سکوتی پر از حرفهای نگفته!
” به مردی که زبان سکوت زن را بفهمد ، باید گفت خدا قوت “

حضرت@دوست
حضرت@دوست

بخدا لون و رنگم مِن هجرانِک کالزردچوبه صارَ أصفراً و قلبی کلآلبالو اصبحَ أحمراً. هرچه النامه جات العاشقانه بسوی أنت أُرسلُ، لاجوابَ دریافتٌ. گویا أنا را آدم لاتُحسابین! بجانک أنتِ که مِن جان الحقیر عزیزترٌ، قلبی فی فراقِک مجروحٌ و بابُ قلبی بروی ماه انتِ مفتوحٌ. أنا نمیدانم که چرا از من فرارٌ! در صورتی که أنا مِن عشقک بی قرارٌ. گویا لارحمَ و لا مروتَ فی قلبک! انا الجوانُ الباسوادُ و صاحبُ المعلوماتُالکثیره. با تمام این احوال حاضرم حلقهالعبودیت و الچاکری ترا فی الگوشم آویزاننا! إرحمی، إرحمی! یعنی رحم کن نگذار مِن جفائک خودم را با اربع نخود تریاک أنْ أقتلَ.

حضرت@دوست
حضرت@دوست

أنا دیگر طاقت الفراغ ندارم و به وصالک مشتاق، ولی خداوند ما جعلَ مثقالَ ذره وفا فی وجودک! أنا تا ثلاث ماه دیگر مرتباً هر هفته یک النامه العاشقانه برای أنت می نویسم! تا بحال زارِی بنگری و چنانچه باز هم به دردم نرسی آن قدر اشکی سرازیرٌ تا جان به جان آفرین تسلیمٌ!
از طرف: الجوان الآشخور السرباز؛ آنکه مِن الفراقک اصبح زردا و لاغراً، الجوان العاشق الضعیف النحیف المسکین المستکین. إلی الدیدارالآجل.

حضرت@دوست
حضرت@دوست
به عشقی که در دلم می روید، می نویسم و ​​می نویسم و ​​با کلمات عاشقانه ای که از سرزمینم جاری می شود،

إلى حبي المجهول إلى من لست أعلم سكناه إلى حب ينمو في قلبي أكتب وأسطر وأنزف بكلمات الحب الجارفه من أرضي دعني أروي ينابيعك من حبي دعني اروي الزهر وأقبل الزرع الذي نما بين يديك أيها الحب الغائب عن وعي الدنيا هل سيولد قلبي هذا الحب الأسطوري أم إني أحلم ما أكتب حقاً لست أعلم جل ما أعرف هو إنني أعشقك حد الثماله أيها الحب الذي يقراني من خفايا الحرف الأن فهل عرفت من أنا الأن أنا أسيرة حبك.

خانوم میم
خانوم میم
{-35-}
در من کوچه ای است
که با تو در آن نگشتم
سفری است
که با تو هنوز نرفته ام
روزها و شب هایی است
که با تو به سر نکرده ام
و عاشقانه هایی
که با تو هنوز نگفته ام ...

aliaga
aliaga
کیا دعا کردن بلدن؟؟

البته رایگان ها؟؟

حضرت@دوست
حضرت@دوست
هر لحظه ضربان قلبم عاشقانه به سوی تو می تپد

في كل لحظة تتسابق دقات قلبي إليك عشقاً حبيبي، و يزداد خوفي عليك أكثر من أن تفقدني نبضات قلبي الذي بات في قلبك أسير.

حضرت@دوست
حضرت@دوست
میدونی گریه کردم بعد از اولین شعر عاشقانه ای که برایت می نوشتم ، می دانی که بیشتر گریه خواهم کرد

لم يستطع الانسان بعد عن التوقف عن وصف الحب فالحب ليس له حدود ولا تاريخ ولا مواعيد الحب كلمات صافية نابعة من القلب الي القلب .
أتدرين أنى بكيت .. بعد أول قصيدة حب أكتبها وتدرين أني سأبكي أكثر ..
بعد أخر قصيدة حب لم أكتبها بين البكاء والكتابة علاقة أجهلها فأنا أبكي لأكتب .. وأكتب كي لا أبكي وتلك هي المعادلة الصعبة
مّهمَّا بَلَغ مِقْدَآر آلّبـُعد عَن مَّن نُحِــب .. ! فــقُلُوْبَــنَآ يگفَي أَنَّهَآ تُخَفَــق ب جُنُـوْن حِيْنَمَآ نَسْمَـع أَسْمَآئِهُـم .
آعشق روُحك فقط لآنها مختلفهَ عن البقيهَ .

حضرت@دوست
حضرت@دوست
بگذارید شعرهای عاشقانه ام را به همه زبان ها برای (ط) ترجمه کنم.

دعني أترجم لك ﻗﺼﺎﺋﺪ ﻋﺸﻘﻲ ﺑﻜﻞ ﺍﻟﻠﻐﺎﺕ.
ﺣﺒﻴﺒﻰ ﻣﻦ ﻋﻴﻨﺎﻙ ﺑﺪﺃﺕ ﺛﻮﺭﺓ ﺣﺮﻭﻓﻲ ﻭﺍﻟﻜﻠﻤﺎﺕ .. ﻭﺳﻄﺮﺕ ﺭﻭﺍﻳﺔ ﻋﺸﻖ ﺑﻼ‌ ﺃﻛﺎﺫﻳﺐ ﺃﻭﺧﺮﺍﻓﺎﺕ.. ﻭﻋﻠﻰ ﺩﻗﺎﺕ ﻗﻠﺒﻰ ﻏﻔﻰ ﺣﻨﻴﻨﻲ .. ﻭﺑﺎﺕ ﻓﻲ ﺣﺒﻚ ﺃﻧﺎ ﻻ‌ ﺃﻋﺮﻑ ﻫﺰﻳﻤﺔ ﻭﻻ‌ ﺃﺭﻓﻊ ﺍﻟﺮﺍﻳﺎﺕ .
ﺃﺣْﺒّـــــــــﻚ .. ﻟَﻴﺲ ﻷ‌ﻧّﻚ ﺷﻲﺀ .. ﺑﻞ ﻷ‌ﻧّﻚ ﺃﺟﻤﻞ ﺍﻷ‌ﺷﻴﺎﺀ ﻭﺃﻛﺜﺮﻫﺎ ﺇﺩﺭﺍﻛًﺎ ﻟﻤﻌﺎﻧﻲ ﺍﻟﺠَﻤﺎﻝ ..
ﺃُﺣﺒُّــﻚ ..ﻟَﻴﺲَ ﻷ‌ﻧﻚ ﻧﺒﺾ .. ﺑﻞ ﻷ‌ﻧّﻚ ﺃﺻﺪﻕ ﺍﻟﻨﺒﻀﺎﺕ ﻭﺃﻛﺜﺮﻫﺎ ﺇﺷﺒﺎﻋًﺎ ﺑﺎﻟﻨّﻘﺎﺀ ..
ﺃُﺣﺒّـــــــــﻚ .. ﻟﻴﺲَ ﻷ‌ﻧﻚ ﻟﺴﺖ ﻣﺠﺮﺩ ﺣﺒﻴﺐ .. ﺑﻞ ﻷ‌ﻧّﻚ ﻧﺼﻔﻰ ﺍﻵ‌ﺧﺮ ﺃﻧﺖ ﻧﺒﺾ ﻗﻠﺒــــــــــﻲ.

محسن
محسن
🌸همچون درخت
🌷که در تهاجم پاییز
🌸برگ‌هایش را از دست می‌دهد
🌷اما باز روح زندگی را برای
🌸خویش نگه میدارد زندگی کن
🌷و بدان برگ سبز درخت
🌸نشانـه معرفت کردگار
🌷برگ زردش معرفت روزگارس
🌸روز زیباتون عاشقانه😊

‌_بخیر

aliaga
aliaga
یاابلفظ پروفارووووو...


آغااااا پهنای باند کمه اینهمه تغییرات براش سمه:خخخ



نمیدونم چی شده ک دیگه ملت ازم حرف شنوی ندارن

کاربرای جدید حق الورودی نمیدن


پست های عاشقانه و عاطفی زیاد میفرستن



مدام تغییر عکس پروف میدن....


ای توف ب این روزگار نابهنجار....

Ahmad
Ahmad
کاش میتونستم برگردم به گذشته، نه برای
اینکه چیزیو تغییر بدم، برای اینکه یه سری
حسای قدیمی رو دوباره احساس کنم.

سید ایلیا
سید ایلیا
دوستَش دارم ، دوستَم دارد ..
وَ این عاشقانه ترین
داستان کوتاه دُنیاست ..

حضرت@دوست
حضرت@دوست
باران پیام عاشقانه

يهطل المطر ومع كل قطرة من قطراته أبعث للحبيب أمنياتي ودعواتي أن يكون بخيرٍ دومًا، وأن يحمل المطر له رسالة حب مني لتقول له كم أنني أشتاق إليه.

صفحات: 3 4 5 6 7

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو