?
بی تو این شهر برایم قفسی دلگیر است
شعر هم بی تو به بغضی ابدی زنجیر است
آن چنان می فِشُرد فاصله، راه نفسم
که اگر زود، اگر زود بیایی دیر است
رفتنت نقطه پایان خوشی هایم بود
دلم از هر چه و هر کس که بگویی سیر است
سایەای مانده ز من بی تو که در آیِنه هم
طرح خاکستری اش گنگ ترین تصویر است
خواب دیدم که برایم غزلی می خواندی
دوستم داری و این ساده ترین تعبیر است
کاش می بودی و با چشم خودت می دیدی
که چگونه نفسم با غم تو درگیر است
تارهای نفسم را به زمان می بافم
که تو شاید برسی، حیف که بی تأثیر است…
aliaga
دلتنگ که می شوی دیگر انتظار معنا ندارد
یک نگاه کمی نامهربان
یک واژه ی کمی دور از انتظار
یک لحظه فاصله
میشکند دیوار فولادی بغضت را(:
خانوم اِچ
امروز مای کراش رو از نزدیک دیدم
و از کراش زدنم پشیمون شدم
باعی🚶🏻♀️😑😂
aliaga
جدایی هایتان را گردن پاییز و زمستان بی زبان نیندازید
آنکه بخواهد بیاید و بماند
زمستان را هم فصل آمدن میکند…:)
اخرش نگفتیا پولم گرفتی
زندگی خرج داره خو
همه هزینه هات با منه مگ؟
ن بخشیشون
دهنت سرویس از همه هزینه میگیری؟